نقد شماره ۳۵ بتمن – پایان بازی قسمت اول
“زود باش! حالا فقط من و تو موندیم! فکر کردی میتونی شکستم بدی؟ اینجا ؟ توی شهر خودم؟ پس عجله کن و بیا وسط گود واسه مبارزه! به گاتهام خوش اومدی!”
این جمله یا بهتر بگویم جملات اولین گفتههای بروس وین/بتمن در آغاز شروع آرک جدید “پایان بازی” به قلم “اسکات اسنایدر” و طراحی “گرگ کاپولو” است. شروعی مبهم که در ابتدای آن سالن تئاتر گاتهام وصف میشود. انگار قرار است حماسهای رقم بخورد که نمایشش لایق تئاتر است و تماشاچیانش محو آن خواهند شد.
بعد از آرک “سال صفر” اسنایدر قرار است که یک حماسهی دیگر را برای شوالیهی تاریکی رقم بزند و شروع آن حتی در جلد این داستان نیز رقم خورده است. اسنایدر به نظر من استاد روایت داستانهای حادثهای برای بتمن است. داستانهایی که بی هیچ کلامی شروع میشود و مخاطب از ابتدای آن میپرسد: “چرا؟ و چطور؟ اصلا چه شد که اینجوری شد؟” پایان بازی از همان ابتدا جزو این قاعدهی به اصطلاح “اسنایدری” است که جای هیچ سوالی را در آخر نمیگذارد و همه چیز به وقتش پاسخ داده میشود اما نیازمند صبر و حوصله است!
گویا لیگ عدالت از بروس وین/بتمن خسته شده و همگی به طور دسته جمعی تصمیم گرفتهاند که از شر این بشر خلاص شوند. آنها دلیل قانع کنندهای دارند و من به لیگ عدالت حق میدهم که از شر بتمن خلاص شوند. بتمن اصلا نیروی ابرقهرمانی مثل بقیهی اعضای لیگ ندارد، او همیشه با کم حرفی و بیشتر فعالیت کردنش کفر دیگران را در میآورد و از دیدگاه دیگران کمی مغرور است. همین دلایل بارزی میشود که نه تنها بتمن را از لیگ اخراج کنند، بلکه او را تکه و پاره کنند و بدهند “کریپتو” سگ سوپرمن به عنوان شام میل کند.
بروس وین با آرامشی تمام در ساختمان خود ایستاده و مشغول صحبت با آلفرد و جولیا است که ناگهان چیزی از دور توجه جولیا را جلب میکند!
زنی با جثهای ابر قهرمانانه و سرعتی زیاد در حال یورش به سوی پنجرهی ساختمانی است که مشرف به مکان ایستادن بروس وین است. بله او “واندر وومن” است که به سرعت بروس را گرفته و در آسمان شروع میکند به کتک زدن مفصل بروس! و آنطور که خودش میگوید به بروس گوش نمیدهد اما حرف حرف کارآگاه است.
بروس توضیحاتی از دایانا میخواهد و اینجا است که تازه با موضوع اصلی که داستان حول آن میچرخد روبرو میشویم!
“جواب سوالت سادست بروس! لیگ اینجا است که کاری رو که مدتها است میخوایم انجام بدیم رو عملی کنه، یعنی کشتن تو!”
همین یک تکه جملهی دایانا برای فرار بروس کافی است تا تلاش کند برای بقا. گویی او تنها آدم عاقل بر روی کرهی زمین است و بقیه همچو “زامبی” به دنبال میل کردن او هستند.
حال بروس را درون یک زره و ربات تنومند میبینیم که به اصطلاح برای شرایط بحرانی مثل الآن به آن احتیاج پیدا کرده است. بتمن که لقب “بهترین کارآگاه دنیا” را دارد انگار از حرکات دایانا تشخیص میدهد که او خودش نیست و به اصطلاح ما “چیز خورش!” کردهاند.
همین کافی است که ذهن او از مبارزه منحرف شود به فکر این باشد که چه کسی چنین نقشهای کشیده؟ آیا واقعا لیگ مرگ او را میخواهد یا یک دشمن تمام این کارها را کرده است که روحیهی بروس ضعیف شود و مقلوب دشمن شود؟
قسمت اول “پایان بازی” تمام آن چیزی است که یک طرفدار بتمن و کتابهای مصور انتظار دارد باشد. مبارزه دارد، مونولوگهای به قول معروف “نوآر” دارد، طراحی راضی کننده دارد و خلاصه در آخرش یک گرهی داستانی بزرگی دارد که مخاطب را تا حدود نیم ساعت پای مانیتور به صورت خیره نگاه میدارد. تمامی حدسها و احتمالات بهم میریزد و منطق جای خودش را به دیوانگی میدهد. دیوانگی که سرچشمه گرفته از کسی یا چیزی است.
طراحیهای کاپولو بسیار عالی کار شده است و راضی کننده به نظر میرسد. کافی است به پانل چینی لحظهی مقابلهی بتمن با فلش توجه کنید که اوج هنر او را نشان میدهد. از طرفی مونولوگ بروس در رابطه با قدرتهای “بری آلن” در آن پنلها مشاهده شده و از طرفی ما چرخش “بت رنگ” بتمن را میبینیم و مقابلهی سریع او همچو سرعت “فلش”.
در واقع شروع داستان و مقدمه چینیهایی که برای تئاتر شهر گاتهام و قدمت آن بیان میشود پیاده کنندهی حادثهای است که قرار است در آخر این داستان در آن رخ بدهد. همانند یک نمایش که با پایانش بیننده را شوکه میکند، بروس وین قهار ما نیز از فهمیدن تمام داستان در سالن تئاتر خراب شده شوکه شده و این بار دیگر کسی نیست که به یاری او برسد. قسمت اول پایان بازی شروعی است بر نبردی که پایانش تلفات زیادی به همراه دارد. از دوست گرفته تا دشمن، از قهرمان گرفته تا شرور و هیچ راه برگشتی در کار نیست.
شما می توانید این کمیک را از لینک زیر دریافت کنید.
سلام من میخوام این کمیک رو دانلود کنم اما میگه فایل مورد نظر دریاف نشد
کلا اسکات اسناید بتمن های خوبی رقم میزنه اما من یک مشکل اساسی دارم که با کل پرایم ارثه .
آرک های طولانی و گاهی خسته کننده حالا ایشون که باز خوب آرک و هدایت میکنه .
سجی جان چطور ازت تشکر کنم که حد و حساب نداره تشکرات من ! از این که بتمن رو انتخاب کردی و ضمن این که من میدونم اسپایدرمن کرکتر فیکشنال مورد علاقته!
اصولا سری بتمن 2011 شروع یه دنیای متفاوت از بتمن بود … به کسانی که هنوز شروع نکردن به خوندن پیشنهاد می کنم این کارو انجام بدن. سری Court of Owls هنوز که هنوزه تو ذهنمه و آن قدر شور و هیجان برای خوندشون داشتم که هر 11 شماره رو تو یه روز و نیم خوندم!
نقدتم عالی بود سجی جان … در ضمن اگه نشناختی خیرمیرم 😀
امیر عزیز نظر لطفته و خوشحال میشم کامنتات رو نه تنها در مقاله ی خودم بلکه در جای جای سایت میبینم این لطفتو میرسونه هم به من هم به تیم زحمت کشمون !
“محفل جغد ها” در واقع قرار بود نقد اولم باشه اما به دلیل طولانی بودن و همینطور یه کوچولو قدیمی بودن ولش کردم و شماره 35 بتمن رو نقد کردم. به قلم اسنایدر نباید شک کرد و منتظر نقد شماره 36 باش بازم تشکر.
فدات سجی جان … منتظر نقدت هستم به شدت!