معرفی بازی The Stanley Parable – تمثیل استنلی
تا به حال رمانهای تعاملی را خواندهاید؟ همان رمانهایی که باید برای انجام کاری خاص و رفتن به جای مخصوصی به یکی از دو صفحه انتخابی خود رجوع کنید؟ و در آخر نیز به سرنوشت رقم خورده به دست خود برسید؟ در ادامه با معرفی بازی The Stanley Parable که چنین سبک و سیاقی دارد، با گیمنیوز همراه باشید.
جواب در اینجا اهمیت چندانی ندارد. وظیفهی یک مخاطب بازیهای رایانهای تجربهی یک بازی خاص با یک هدف خاص است. چیزی که بتواند مرز خود را بشکند، شما را با خود همراه سازد و نهایتا در پایان بتواند منظور خود را برساند. «تمثیل استنل» (به انگلیسی Stanley Parable) از آن دسته بازیها است که وقتی تجربه شود، شما زبانتان قاصر است و یا حمل بر ستایشش میکنید.
این بازی که توسط تیم galactic café و با استفاده از مدلهای Half Life 2 مادسازی شده است به جرات یکی از نابترین تجربهها در بازیهای رایانهای محسوب میشود و به خوبی توانسته است شیوهی «داستان تعاملی» را در بازی پیاده سازی کند. بازی در جولای 2011 ساخته و در اکتبر 2013 بازسازی HD شد و برای سیستم عامل ویندوز منتشر شد.
داستان بازی به صورت شیوا و سادهای بیان میشود. «شما، استنلی، کارمند یک شرکت بزرگ و پر جمعیت هستید که وظیفهی هر روزتان این است که دکمههایی که بر روی نمایشگرتان ظاهر میشود را وارد کنید و از این کار نیز راضی هستید. اما ناگهان در یک روز مشکوک هیچ دکمهای ظاهر نمیشود و شما تصمیم میگیرید که دلتان را به دریا بزنید و پرده از راز این ماجرا بردارید!»
متن فوق که برای توصیف داستان بود در واقع بخش آغازین بازی است که با صدای یک راوی، روایت میشود. این راوی که حکم حادثه محرک در بازی را دارد تا آخرین لحظه در بازی حضور دارد و بر تصمیماتتان در بازی تاثیر میگذارد. در هر حال پس از شروع بازی و رسیدن به دو در، راوی توصیف زیر را انجام میدهد:
«وقتی که استنلی به دو در رسید، سریعا به سمت راست رفت تا به دفتر مدیر برسد.»
طبیعتا اگر پیرو قوانین و حرف راوی باشید و بخواهید داستان به روش جناب راوی تمام بشود شما به سمت راست میروید و به بقیهی دستورات او گوش میدهید. اما اگر میخواهید کمی شیطنت به خرج دهید به در سمت چپ رفته و کمکم کفر راوی عزیز را در میآورید!
گذشته از آن بازی پر است از راههای مخفی و رازهای شرکت مرموزی که استنلی در آن کار میکند. حدود 18 پایان مختلف برای بازی در نظر گرفته شده است که رسیدن به برخی از آنها تنها 15 دقیقه طول میکشد و بعضی از آنها حتی ممکن است چهار ساعت به طول بیانجامد. «کوان بریتون» که با صدای جذاب خود صدا پیشه راوی است در جای جای بازی حتی بعد چهارم را شکسته و مستقیما با شما صحبت میکند. گذشته از تمامی اینها در اکثر بازی Easter Eggهای جالب از بازیهای دیگر وجود دارد که پیدا کردنشان لذت بخش خواهد بود.
گیمپلی بازی بسیار ساده است. شما فقط کنترل استنلی را به دست میگیرید و با یک کلید کارهایی از قبیل باز کردن در را انجام میدهید. گاهی اوقات هم اگر مجبور شدید باید در محلی که ایستادید، بنشینید و یا بپرید که عبور کنید. در واقع همین سادگی گیمپلی کمک کرده است که داستان جان و رمق خود را حفظ کند تا مخاطب از آن خسته نشود.
تمثیل استنلی از آن دسته کارهایی است که ساده گذشتن از آن اشتباه بزرگی است. ظرافت کار و همینطور متفاوت بودن این بازی از دیگر همتایان «مستقل» خود توانسته این بازی را بسیار موفق جلوه دهد. در هر حال تجربهی آن امری الزامی است که پس از انجامش دیگر چنین هنری را در هیچ اثر دیگری مشاهده نمیکنید.