در جستجوی جاودانگی؛ نقد و بررسی بازی ظهور توم ریدر
در طول تاریخ بشریت، افراد و فرقههای زیادی را میشناسیم که سعی در یافتن راهی برای غلبه بر مرگ بودهاند. تعداد این آدمها و داستانهای آنها به قدری زیاد است که نمیتوان در یک مقاله حتی نام همهی آنها را ذکر کرد. از «آب زندگی» خضر پیامبر گرفته تا «شانگریلا» در اساطیر چین و تبت. از مومیاییهای مصر باستان تا جام مقدس حضرت عیسی. حتی داستانهای فانتزی و علمی تخیلی جدید نیز این موضوع را دست مایه آثار خود قرار دادهاند که میتوان هیولای فرانکشتاین و یا مجموعه هری پاتر را برای آن مثال زد. قهرمان جوان و ماجراجوی ما، لارا کرافت نیز در بازگشت دوباره خود، در پی یافتن این راز است؛ راز جاودانگی. با این حال چیزی که در اکثر روایات داستانهای جاودانگی وجود دارد، درباره داستان جدیدترین بازی توم ریدر نیز صدق میکند. بدست آوردن هر چیزی بها و قیمتی دارد. آیا جاودانگی به بهای آن میارزد؟!
پس از اتفاقات نسخه گذشته که لارا را به جزیرهای اسرارآمیز کشاند و در برابر ملکه خورشید هیمیکو قرار داد، اینبار داستان از جایی شروع میشود که متوجه میشویم لارا در پی یافتن چیزی است که پدرش قبل از مرگ نتوانست آن را پیدا کند؛ راز جاودانگی. لارا پس از مطالعه یادداشتهای پدرش، به سوریه میرود و درباره افسانه پیامبری میشنود که راز جاودانگی را یافته است. پس از پیدا کردن مقبرهی وی، افرادی به او حمله میکنند که خود را «ترینیتی» مینامند. لارا متوجه میشود مقبره خالی است و پس از درگیری با افراد ترینیتی موفق به فرار میشود. او متوجه میشود که پیامبر و مردمانش، به منطقهای در سیبری مهاجرت کردهاند و شیئی به نام «منشا الهی» که راز جاودانگی در آن است را به شهر افسانهای و گمشدهی «کتیژ» در روسیه برده است. باز هم با جستجو در تحقیقات پدر، لارا مکان شهر گمشده را پیدا میکند اما افراد ترینیتی به وی حمله کرده و با دزدیدن کتابی، از محل کتیژ باخبر میشوند. لارا نیز هم برای اتمام آخرین کار پدر و هم برای جلوگیری از دست یافتن ترینیتی به منشا الهی، راهی سیبری میشود. اما چیزی که لارا از آن بی خبر است، خطرات بیشماریست که در راه رسیدن به هدفش وجود دارد.
داستان بازی جذاب به پیش میرود و جذاب روایت میشود. شخصیت لارا در طول بازی به شکل باورپذیری شکل میگیرد و دیگر شخصیتها نیز در حد قابل قبولی ترسیم میشوند. البته ضعفهایی نیز در آن وجود دارد. صرف یافتن راز جاودانگی خود واجد رعایت کلیشههاست و داستان ظهور توم ریدر نیز از این کلیشهها مستثنی نیست. ضمن اینکه در فصل پایانی بازی نیز شباهت و یا بهتر بگوییم کپی برابر اصلی بین داستان این بازی و نسخه قبلی وجود دارد. متاسفانه به دلیل اسپویل شدن، از نقل مستقیم ضعف ها و قوتهای داستان بازی معذورم اما مطمئنام خود شما در هنگام تجربهی این عنوان به راحتی به آنها پی خواهید برد. با تمام این تفاسیر، داستان در جایگاه خوب و قابل قبولی قرار دارد مخصوصا اگر وقت بگذارید و اسناد و متون پخش شده در گوشه و کنار محیط را بخوانید. آن وقت است که غنای قصه و روایتش را بهتر لمس خواهید کرد. داستان به خوبی شما را به ادامه تشویق میکند اما در ادامه متن درخواهید یافت که این قسمت، بهترین مشوقتان برای اتمام بازی نخواهد بود.
گیمپلی، بهترین و غنیترین قسمت بازی است. همه چیز ظهور توم ریدر به این بهانه شکل گرفته که فرصتی برای رخ دادن گیمپلی جذاب و غنی بازی باشد. این بخش با وجود دنباله روی از نسخه قبلی، به شدت پیشرفت کرده است. محیطی بزرگ برای گشت و گذار، معماهای زیاد برای حل کردن، آیتمهای بیحسابی برای یافتن، حیوانات زیادی برای شکار، صخرههای بسیاری برای درنوردیدن و دشمنان زیادی برای مبارزه. گیمپلی تعادل خوبی دارد. بین مبارزات، گشت و گذار و ضخرهنوردی و سکوبازی، تعادل نسبی و مناسبی برقرار است.
بخش مبارزه با دشمنان به صورت مخفیانه، اکشن یا ترکیبی از این دو قابل انجام است. بازیباز میتواند به دلخواه هر کدام از این شیوهها را انتخاب کند و نتیجه لذتبخشی نیز در انتظار او خواهد بود. چهار کلاس مختلف سلاح، یعنی تیر و کمان، سلاح اتوماتیک، سلاح دستی و شاتگان برای لارا در نظرگرفته شده که هر یک را با پیشرفت در بازی دریافت خواهید کرد. ضمن اینکه در هر کلاس، انواع متنوع سلاح وجود دارد که باید تیکههای آن را در گوشه و کنار دنیای بازی پیدا کرده تا قابل استفاده شوند. همین مسئله انگیزه خوبی برای جستجوی محیط است؛ حتی برای افرادی که اکشن، تنها دلیل آنها برای تجربهی این عنوان است. قابلیت جدیدی نیز که به بازی اضافه شده، امکان ساخت سلاحهای انفجاری دست ساز در بازی است که علاوه بر کارایی بسیار خوب آنها، تنوع مناسبی به مبارزات داده است.
قسمتهای سکوبازی به خوبی طراحی شدهاند و تقربا نیمی از زمان بازی را به خود اختصاص میدهند. تواناییهای لارا در این بخش در طول بازی پیشرفت می کند و تنوع خوبی در گیمپلی این بخش خواهید دید. البته مشکل اساسی این دست بازیهای امروزی همچنان پابرجاست و آن هم عدم چالش برانگیزی بخش سکوبازی است. همه چیز در این بخش مشخص است. لبههای قابل تعامل به وضوح قابل تشخیص اند و حتی ترتیب پریدن و گرفتن هر کدام نیز با یک نگاه ساده پیداست. به ندرت نیازی به دقت و زمانبندی و برنامهریزی خاصی برای رد کردن یک بخش پلتفرمینگ هست. البته این مشکل صرفا متعلق به توم ریدر نیست و این نقد به اکثر عناوین امروزی وارد است.
گشت و گذار در محیط نیز قسمت اعظم بازی را تشکیل میدهند. 9 مقبره مخفی برای این بازی درنظر گرفته شده که پیدا کردن ورودی بعضی از آنها به شدت سخت است. کاوش در آنها نیز با اینکه خیلی چالش برانگیز نیست اما حس بسیار خوبی را منتقل میکند. با فتح هر کدام از این مقبرهها نیز آیتم یا توانایی خاصی به لارا اضافه میشود. تنها نقصهای این قسمت نیز یکی سادگی نسبی حل معماهای آنها (حداقل پس از ورود به مقبره) و دیگری کمی تعداد آنها در خط داستانی بازی است.
قسمت ارتقای تواناییها و شکار و کرفتینگ نیز بخش جدایی ناپذیر سری جدید توم ریدر به حساب میآید. تعداد زیادی آیتم در اقصی نقاط جهان بازی مخفی شدهاند که برای 100 درصد کردن ظهور توم ریدر به یافتن آنها نیاز دارید. برای لارا و سلاحهایش نیز تعداد زیادی آپگرید و ارتقا در نظر گرفته شده که با بدست آوردن امتیاز تجربه که آن هم در گرو گشت و گذار هرچه بیشتر محبط است و نیز انجام ماموریتهای جانبی، قابل استفاده هستند. بخش شکار و جمعآوری منابع نیز با آنکه حس واقعگرایی خوبی به بازی تزریق کرده، اما پس از مدتی کسل کننده و تکراری خواهد شد.
از نظر طراحی محیط و بخش گرافیک فنی و هنری، بازی تقریبا بینقص است. طراحی و مدلینگ شخصیتها مخصوصا لارا، عالی است. فناوری موشن کپچر مورد استفاده کریستال داینامیکس کار خودش را به بهترین نحو انجام داده و حرکات صورت و بدن لارا بسیار خوب از آب درآمده اند. همچنین طراحی محیط و جهان بازی نیز بسیار خوب صورت گرفته است و منظرههای طبیعی و بناها و مقبرههای باستانی به بهترین شکل به نمایش درمیآیند. دنیای بازی بزرگ و با جزئیات است و هر ناحیه، پوشش گیاهی و جانوری مخصوص خود را دارد. البته با توجه به این وسعت، نقصها و باگهایی نیز مشاهده میشود اما این مسئله جلوی لذت بردن از بازی را نمیگیرد. با این حال محیط کمی تکراری میشود. به غیر از مرحله کوتاه سوریه، بقیه ساعات بازی در سیبری رخ میدهد. درست است که آب و هوا و محیط گاها تغییر می کند اما باز هم پس از مدتی تکراری میشوند. البته برای ساخت یک بازی جهان باز که باید بارها و بارها برای کشف مکان های جدیدش، با قابلیتهای جدید به قسمتهای قبلی سر زد، شاید چارهای به جز این وجود نداشته است. بله باید بارها و بارها برای پی بردن به رازهای این دنیا، به مکانهای قبلی بازگردید و بخشی از مکانها حتی تا پایان بازی نیز قابل دسترسی نخواهند بود.
یکی از ضغفهای بازی را نیز باید هوش مصنوعی دشمنان نامید. البته این دیگر درد عادی بازیهای امروزی است. امیدوار بودیم با سختافزار قدرتمند نسل جدید، سازندگان بهبودهای قابل توجهی در این زمینه ارائه کنند ولی متاسفانه استودیوها تا کنون ترجیح دادهاند از این قدرت سختافزاری در جهت بهبودهای گرافیکی بهره ببرند.
جدیدترین عنوان از سری توم ریدر بازی بسیار لذتبخش و قابل احترامی است. آن را با هیچ بازی دیگری مقایسه نکنید. نه اینکه قابل مقایسه نباشد، به این دلیل که اصولا مقایسه، لذت بازیها را از شما خواهد گرفت. ظهور توم ریدر را برای خودش بازی کنید و تازه اینجاست که عمق لذت آن را درک خواهید کرد.