Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

شکارچی تنهای شب؛ یادداشتی در باب «بلادبورن»

0

رسد آدمی به جایی که به‌جز خدا نبیند

حتما می‌پرسید این مصرع از سعدی چه ربطی به «بلادبورن» دارد، در پاسخ باید بگویم کل فلسفه و حرف بلادبورن را می‌توان در این مصرع دید؛ البته بلادبورن حتی از این فراتر می‌رود و بشر را خدا می‌کند. افرادی که با بازی‌های «فرام‌سافت‌وار» آشنایی دارند به‌خوبی آگاهند که بازی‌های این استدیو از منظر داستان غنی و بسیار ژرف هستند، و حتی این داستان و فلسفه در بازی‌های مختلف این شرکت یکی است و جریان دارد. اشارات و ارتباطات زیادی بین عناوین «دیمن سول»، «دارک سولز» و «بلادبورن» می‌توان مشاهده کرد که مطرح کردن آن‌ها از حد این یادداشت خارج است.

و اما «بلادبورن»، این بازی نشان دهنده یکی از پدیده‌هایی است که بشر در عین واهمه داشتن همیشه آن را دنبال کرده و می‌توان آن را عامل اصلی پیشرفت آدمی دانست، و این عامل چیزی نیست جز علم و دانش: نیاز به دانستن، نیاز به ارتقا فکری خود، نیاز به گذر از دنیای فیزیکی و ورود به عالم معنا؛ همانطور که بعضی می‌گویند. از بزرگی پرسیدند حقیقت چیست و او فرار کرد (البته یادم نیست آن بزرگ کی بود ولی داستان واقعی‌ست)، حقیقت به قدری ترسناک است که آدمی از آن فرار می‌کند اما در عین‌حال یارای مقابله با نیاز به درک حقیقت را ندارد و هم‌زمان آن را دنبال هم می‌کند. بلادبورن را می‌توان سفری برای رسیدن به حقیقت دانست.

در بلادبورن پیش از شروع بازی توسط شما اتفاقات زیادی افتاده و شما اواسط کار وارد می‌شوید، به‌همین دلیل خالی از لطف نیست که از تاریخچه بازی مطلع شد تا شکار شبانه را بهتر درک کرد. با رسیدن به دانش و تفکر انسان دری را می‌گشاید که دری دیگر پشت آن است و این گشودن درها و عروج به عوالم بالاتر همیشه ادامه دارد. در مقبره‌های زیر شهر یارنام چیزی پیدا شد که قدرت بی‌حدوحصر به کاشفان آن داد و قدرت شمشیری دولبه‌ست. از خون کهن بترس، از آنچه درک نمی‌کنی بترس. این‌ها سخنان استاد ویلم به لارنس است زمانی که لارنس می‌خواهد از مدرسه برگن‌ورس جدا شود و با روشی غیر از روش ویلم به عرش اعلا برسد. با کشف خون موجودات خدا مانند که در بازی، بزرگان (Great Ones) نامیده می‌شوند انسان دریافت موجودی بزرگ‌تر از خودش پیدا کرده و این نیاز به‌وجود آمد که خودش را به آن‌ها برساند و شاید بالاتر رود. اما همیشه این‌گونه است که دانش از دست افرادی که آن را حقیقتا درک می‌کنند خارج می‌شود و دیگرانی نیز پیدا می‌شوند که می‌خواهند از راه‌های دیگر بالاتر روند و مشکلات بلادبورن از این‌جا آغاز می‌شود. لارنس با ترک برگن‌ورس شروع به استفاده از خون خدایان می‌کند تا بیماری‌ها را درمان کند و درمی‌یابد این خون قدرتی فراتر از درمان بیماری دارد و می‌تواند انسان را ارتقا دهد و بالاتر برد. این‌گونه است که آن‌ها (کلیسای درمان) از این روش استفاده می‌کنند بدون اینکه متوجه باشند دارند چه بلایی سر خود می‌آورند، خون خدایان درمان‌گر بود اما کم‌کم مردم را تبدیل به هیولاهایی وحشتناک کرد و این است خاصیت دانش وقتی در دستان اشتباه قرار گیرد. لحظه خداحافظی از استاد ویلم لارنس می‌گوید که او همیشه از خون کهن خواهد ترسید اما این ترس مانع کار او نخواهد شد.

2644101-bloodborne4چشمان ما باید باز شوند. این گفته استاد ویلم نگرش او نسبت به پیشرفت را بیان می‌کند، او معتقد است از راه تفکر و بصیرت باید والاتر شد اما لارنس معتقد بود با خون خدایان راحت‌تر می‌توان این کار را انجام داد. در بازی فقط زمانی که اولین امتیاز بصیرت را به‌دست می‌آورید می‌توانید آن عروسک را موجودی زنده ببینید و فقط زمانی که 10 بصیرت داشته باشید قاصدان مخصوص را خواهید دید. اگر دقت کرده باشید بسیاری از کاراکترها نابینا هستند و چشمان خود را پوشانده‌اند. این می‌تواند بدین معنی باشد که آن‌ها با رسیدن به درک و بصیرت بیشتر چیزهایی دیدند که باعث وحشت‌شان شد و ترجیح دادند همیشه از توانایی دیدن محروم شوند. به این دلیل است که حقیقت به‌قدری ترسناک است که آدمی از آن فرار می‌کند. وقتی سفر بلادبورن تمام می‌شود سه گزینه دارید: گیرمن پیشنهاد می‌دهد که شما را بکشد تا از این رویا بیدار شوید و روز را ببینید. اگر پیشنهاد او را رد کنید یکی از بزرگان شما را بنده خود خواهد کرد تا جای گیرمن را بگیرید و شکارچیان دیگر را راهنمایی کنید یا می‌توانید با آن موجود مبارزه کنید و خود تبدیل به یکی از آن‌ها شوید. این‌چنین است که انسان خود خدا می‌شود. اگر این پایان را انتخاب کنید پیامی دریافت می‌کنید که اکنون شما رهبر انسان‌ها هستید و باید آن‌ها را به عالمی بالاتر راهنمایی کنید. اما مسئله اینجاست، آیا بقیه آماده‌اند؟

وقتی بلادبورن را بازی می‌کنید با دیدی بازتر و دقیق‌تر به آن بنگرید، گرچه اینجا اشاره کوچکی شد اما هنوز نکات بسیاری‌ست که می‌توان از این بازی دریافت و مطمئن باشید داستان بازی فقط ابزاری پوچ برای سوار کردن گیم‌پلی نبوده. این بازی نشان دهنده زندگی انسان از ازل تا ابد است، و جاه‌طلبی او برای بالاتر رفتن و بزرگ‌تر شدن و خطراتی که به همراه دارد.

عمیق‌ترین و قدرت‌مندترین حس آدمی ترس است و عمیق‌ترین و قدرت‌مندترین نوع آن ترس از ناشناخته‌ها.

لاوکرفت

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.