سقوط لندن؛ «فرقه قاتلین: سیندیکیت» را چگونه قضاوت کنیم؟
قسمتهای مختلف مجموعه «فرقهی قاتلین» را میتوان از عنوانین قابل قبول بازیهای رایانهای دانست اما بدون شک «سیندیکت» مسیرش از عناوین قبلی جدا است. سیندیکت، جدیدترین عنوان این مجموعه، که پس از عرضهی ناامیدکنندهی یونیتی به بازار آمد تا حدودی انتظارات را نسبت به این مجموعه برآورده کرده. سیندیکت روایت تاریخی بینظیری است از عصر تحول و پیشرفت و اما خفقانزدهی انگلستان 1868 که شما نیز در رقم خوردن این تاریخ تاثیر به سزایی دارید.
سیندیکت روایتی واقعی و به نوعی بیطرفانه از وقایعی است که در انگلستان دورهی پس از انقلاب صنعتی در اروپا روی دادهاست. کشوری صنعتی، درحال توسعه و رو به رشد که برای رسیدن به اهدافش از هیچچیز نمیگذرد. در این میان هستند افرادی که جامعهشان را فراموش نکرده، چنین دیدگاهی را نمیپذیرند و به مبارزه با این سیستم میپردازند که در بینشان شخصیتهای معروفی همچون گراهام بل، کارل مارکس، داروین، فلورنس نایتینگل و… نیز به چشم میخورند. شما اکنون در حال خواندن تاریخچهی انگلستان دورهی ویکتوریا نیستید بلکه در حال خواندن آنچه در سیندیکت میگذرد هستید.
جیکوب و ایوی فرای دو برادر و خواهر دوقلویی که همانند رابینهود به کمک جامعه میشتابند و با ظلم و ستم مبارزه میکنند. بدون شک میتوان گفت که این دو به خوبی از پس مسئولیت خطیر پروتاگونیست بودن برآمدهاند. جیکوب مبارزی سرسخت، کنجکاو، بیباک و بیمهابا که در انجام ماموریتهایش درنگ نمیکند و طبیعی است که در این بین دچار اشتباهاتی نیز میشود. اشتباهاتی که بعضا توسط ایوی جبران میشود. خواهری که علارغم شجاعت و نترس بودنش عاقلانه و با فکرتر عمل میکند. اما ایوی نیز درجاهایی بدون اینکه متوجه شود درگیر احساساتش میشود و این جیکوب است که این مسئله را به او یادآوری میکند. قهرمانان داستان به خوبی در طول داستان پیش میروند و فراز و فرودهای زیادی را تجربه میکنند. آنها در جست و جوی تکهای از سنگ بهشت هستند که در این راه به لندن میرسند و تصمیم به کمک مردم میگیرند. آنها به نوعی حلقهی اتصال تمامی فعالیتهای مردمی شده و تاثیر شگرفی بر جامعه و حکومت میگذارند. تصور کنید که گراهام بل ابزار مورد نیازتان را تامین کند؛ به داروین و مارکس در راه رسیدن به اهدافشان کمک کنید، با کمک فلورنس نایتینگل به یاری کودکان کار بشتابید، معماهای عجیب و غریب چارلز دیکنز را حل کنید و یا با کمک به وینستون چرچیل از او درخواست کنید تا فکری به حال حق رای زنان بکند. بدون شک پس از انجام این کارها حس خارقالعادهای به شما دست خواهد داد. انگار که شما نیز در رقم خوردن تاریخ دست داشتهاید. انگار که توانستهاید برای اولین بار با شخصیتهایی که تنها از آنان شنیدهاید و خواندهاید دیدار کنید.
نکتهی دیگری که در این روایت تاریخی جلب توجه میکند روایتی است که میتوان با کمی اغماض آن را بیطرفانه خواند. قهرمانان داستان فرشتههایی نیستند که از آسمان به زمین آمده و به کمک مردم بشتابند. این کمک آنها در راستای یافتن تکهای از سنگ بهشت است که مدتی طولانی افراد بسیاری در جست و جوی آن بودهاند. جیکوب نیز در مواردی این نکته را به ایوی یادآوری میکند که هدف آنها کمک به مردم نیست بلکه یافتن تکه سنگ است. همچنین در مواردی شما پس از کشتن افرادی که به زعم شما ستمکار و یا مجرم هستند به درستی کار خود شک خواهیدکرد. برای مثال زمانی که جیکوب از نقشهی یک دزدی بانک با خبر میشود به بانک رفته تا جلوی دزدی را بگیرد. دزد بانک در واقع رئیس بانک و یکی از اعضای تمپلار (گروهی که فرقهی قاتلین با آن به مبارزه میپردازد) است. پس از این که روی زمین میافتد و در شرف مرگ است جملاتی را به زبان میآورد که شما را برای لحظاتی به تامل وا میدارد:
-ما متخصصین سرمایهگذاری هستیم. هیچ چیز بدون راهنمایی ما ساخته نمیشود و یا بهبود نمییابد و ارزش هیچ چیز بیشتر از فضله حیوان نخواهد بود. هیچ خلاقیتی نخواهد بود! آینده. آنها هم به اندازهی ارزششان سود خواهند برد.
+این شهر آنهاست، نه شهر تو.
-بدون سرمایهگذاری ما شهری وجود نخواهد داشت.
و اینگونه است که شما به هیچ عنوان در طول بازی به کارهای خود مطمئن نخواهید بود.
شخصیتهای قبلی مجموعه فرقهی قاتلین نیز در مجموع شخصیتهای قابل قبول و موفقی بودند اما بدون شک جیکوب و ایوی با سایرین فرق میکنند. میتوان ادعا کرد که آنها از قهرمانان دنیای مدرن خواهند بود اما از آنجایی که عناوین مختلف این مجموعه هر سال از سال قبل متفاوت بوده و در محیطی جدید قرار میگیرند پس جیکوب و ایوی دوام بسیاری نخواهند داشت. با تمامی این مسائل سیندیکت عنوانی درخور و شایسته برای مجموعه فرقهی قاتلین بود. به این امید که شاهد شخصیتهای جذابتر و محیطی دیدنیتر در قسمتهای بعدی باشیم.