مصائب جنگ در دامان زن؛ نقد فیلم «ویلاییها»
جنگ در فرهنگ تمامی کشورها مقولهای نکوهیده و دردناک است که بازماندگان و قهرمانان آن مورد تکریم قرار میگیرند. تلاش دولتها برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره رشادتهای سربازان خود در زمان جنگ در قالبهای مختلف نمود پیدا میکند که یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین آنها سینما است.
سینمای ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. دفاع مقدس از دهه 60 تا کنون یکی از محبوب ترین ژانرهای سینماگران ایران بوده است، چرا که از طریق آن دلاوریهای رزمندگان برای حفظ خاک وطن را به خوبی به تصویر میکشند.رویکرد جدیدی که مدتی است مورد توجه فیلم سازان ایرانی قرار گرفته توجه به نقش زنان و حضور آنها در صحنهی 8 سال دفاع مقدس است. این رویکرد سعی دارد مرهمی باشد بر مهجور ماندن زنان و نادیده گرفته شدن آنان در دفاع مقدس. تلاشی برای به تصویر کشیدن شعار«زنها هم میتوانند قهرمان باشند» که نشان میدهد زنان ایرانی در طول ۸سال جنگ تحمیلی شانه به شانهی مردان خود مصائب جنگ را به جان خریدند و ایستادگی کرند و تصویر منفعل زن که در این سالها به نمایش گذاشته شده را به چالش میکشد. نقطه اوج این رویکرد را میتوان ” شیار 143″ دانست که توانست مخاطبان زیادی برای خود جذب کند.
«ویلاییها» اولین ساخته بلند «منیر قیدی» است که در این راه قدم نهاده است. این کارگردان در اولین تجربه خود به سراغ سوژهای رفته که در تاریخ سینمای ایران بیسابقه است. سوژه در رابطه با زنانی است که در نزدیکی جبهههای جنگ، در شهرکی ویلایی زندگی میکنند و همسران آنان در خط مقدم مشغول نبرد هستند.
با وجود اینکه این فیلم در محیط جنگ رخ میدهد و در ژانر دفاع مقدس ساخته شده، اما اثری از سلاح در آن دیده نمیشود. شخصیتهای داستان افرادی عادی هستند که از شهرهای مختلف در شهرک گرد هم آمدهاند تا کمترین فاصله را با همسران رزمنده خود داشته باشند و تمام تلاش آنها بر آن است تا در مقابل مشکلات قدرتمند باشند.
«منیر قیدی» در انتخاب بازیگران خود نیز بسیار هوشمندانه عمل کرده است و شخصیتهای اصلی داستان خود را از میان چهرههای شناخته شده و به نام سینمای ایران انتخاب کرده است که با بازی زیبای خود نقشی کلیدی در همذاتپنداری مخاطب با شخصیتهای قصه و برانگیختن احساس او دارند. بنابر این به نظر میرسد حضور چهرههایی چون ثریا قاسمی، طناز طباطبایی و پریناز ایزدیار در جذب مخاطبان این فیلم بی تاثیر نبوده است.
در میان بازیگران فیلم بهترین نقش آفرینی متعلق به «ثریا قاسمی» است که مثل همیشه در نقش مادری دلسوز و مهربان به نقش آفرینی پرداخته است. در رابطه با «طناز طباطبایی» میتوان گفت تقریبا در همان شکل و شمایل همیشگی خود ظاهر شده است. همسر یک رزمنده که برای باز پس گرفتن فرزندان خود و منتقل کردن آنها به خارج از کشور و دور کردن آنها از هیاهوی جنگ به ویلا میآید و در طول داستان و مواجهه با اتفاقاتی که در ویلا میافتد و تحت تاثیر منش دیگر شخصیتها، از تصمیم خود برای مهاجرت منصرف میشود. «پریناز ایزدیار»، دیگر بازیگر این قصه هم در ادامه روند مثبت بازیهای خود، در این فیلم بازی خوبی از خود ارائه داده است. ایزدیار در این فیلم نقش همسر یکی از فرماندهان جنگ را بر عهده دارد که بنا به اقتضا در بین ویلاییها مدیریت امور را بر عهده میگیرد.
تقابلها وتضادها در شخصیتهای داستان به خوبی شکل گرفته است. تضاد جهان بینی عزیز با عروسش، عروس با سرپرست ویلاها، دختر نوجوان با سرپرست ویلاها و…که باعث شده زنانگی مستتر در موقعیت متنوع شود. انتخاب هوشمندانهی بازیگر نیز به میسر شدن این امر کمک کرده است و همینکه پریناز ایزدیار با تیپ فعلی یک خواهرِ بسیجی در مقابل زن امروزیتری که نقشش را طناز طباطبایی بازی میکند قرار میگیرد، نشان میدهد کارگردان، حداقل شناخت خوبی هم از تیپهای فکری و شخصیتی دوران خود و هم از بازیگرانِ تحت اختیارش دارد. فیلمنامه هم البته با اینکه این موضوع را به طور کلی رها نکرده و با وارد کردن خردهپیرنگهای متعدد -مثل ورود قضیه ماسکها به قصه و کشمکش زن و شوهر- سعی در پرداختن به آن دارد، آنطور که انتظار میرود از سطح به عمق وارد نمیشود.
نقطه اوج و موقعیت حساسیت برانگیز قصه که چندین بار در آن تکرار میشود، ورود پیک خبر به ویلا است. ورود این پیک تشویش و اضطراب را به جان مخاطب میاندازد و برای دقایقی او را درگیر این پرسش میکند که این بار پیک، خبر شهادت همسر کدام یک از ویلاییها را به همراه دارد؟ این موضوع علاوه بر اینکه تعلیق خوبی در داستان و روند فیلم ایجاد کرده یکی دو بار به نقاط عطف درام ختم میشود و تا پای در آوردن اشک مخاطب هم پیش میرود. فضاسازی سکانس حساس فیلم وقتی طناز طباطبایی میخواهد خبر را به همسر شهید بدهد همراه با بازی خوب او و دوربین سرپا، موقعیتی را میسازد که اگر نگوییم در سینمای ایران کمنظیر است، باید اذعان کنیم که به این کیفیت کمتر مشاهده شده است. با اینحال همه چیز هنوز از سطح جهانی فاصله دارد.
از ویژگیهای مثبت این اثر میتوان به عملکرد مناسب کارگردان در طراحی صحنه و فضاسازی دوران جنگ تحمیلی اشاره کرد که باعث میشود تا حدی نقصهای فیلمنامه کمرنگ شوند. بازسازی صحنههای حملات هوایی به ویلاها به خوبی اجرا شده ومی توان گفت تصویر برداریهای هوایی آن بسیار عالی انجام شده است. اما نکتهای که آن را از واقعیت دور میکند این است که با وجود شدت حملات در هیچ یک از آنها تلفاتی وجود ندارد و حتی به هیچ یک از اهالی ویلا آسیبی وارد نمیشود و فیلم را از نگاه رئالیستی آن دور میکند.
البته بزرگترین برگ برنده ویلاییها موقعیت مرکزی روایت آن است. در واقع همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد، زندگی سرشار از اضطراب خانوادههای فرماندهان جنگ، نشان از پتانسیل بالای این سینما دارد.
موسیقی فیلم به صورت تم باقی میماند و متاسفانه فرصتی برای خودنمایی به آن داده نشده است. به همین دلیل است که این موسیقی در خارج از ساختار فیلم قابل شنیدن نیست. بیشترین استفاده از موسیقی در صحنههای حملات موشکی و فرار به سمت جان پناه است که در انتقال حس وحشت و اضطراب به مخاطب نقشی به سزا دارد.
حضور سعید ملکان به عنوان تهیه کننده این فیلم نیز میتواند نشانی از استعداد کارگردان این کارگردان فیلم اولی باشد چرا که تجربههای مشابه و موفق سعید ملکان مانند همکاری او با “سعید روستایی” نشان میدهد این تهیه کننده در انتخاب کارگردانان جوان و با استعداد موفق است.
در پایان میتوان گفت با وجود ساختار روان و فضاسازیهای مناسب در این فیلم و همچنین عملکرد نسبتا خوب کارگردان، به نظر میرسد ویلاییها در روند تبدیل شدن به یک فیلم عالی متوقف شده است و اگر فیلمنامهای قرص و محکم و بینقص برای آن نوشته میشد پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر ماندگار در سینمای ایران را داشت.