بعد از سال ها تابستان طولانی، بالاخره وستروس با زمستان مواجه شده است. اما سوالی که وجود دارد این است که این زمستان چگونه سر میشود؟ آیا اصلا سر میشود و قهرمانان ما زنده از شب طولانی نجات پیدا میکنند؟ قبلا در گیمنیوز در مطلبی مفصل دومین تریلر رسمی منتشر شده از فصل هفتم Game of Thrones را تحلیل و بررسی کردیم. اما ظاهرا هنوز برای ورود به فصل هفتم آماده نیستیم و مخاطب باید اطلاعات بیشتری راجع به داستان داشته باشد.
داستان Game of Thrones عجیب، غنی و پر از جزئیات است و همین داستان است که به عنوان رکن اصلی توانسته این سریال را برای چند فصل سر پا نگه دارد. فصل هفتم این سریال فقط چند روز دیگر آغاز میشود. همانقدر که ما به دنبال پیش بینیها و پیشگوییها برای فهمیدن آخر داستان هستیم، مردم وستروس هم دائما با پیشگوییهایی رازالود که معمولا در قالب رویا یا سخنی معماوار از یک جادوگر، کاهن سرخ یا هرکس دیگری بیان میشود، درگیر هستند؛ پیشگوییهایی که زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد.
در کتاب برای هر کاراکتر رویاها و پیشگوییهایی وجود دارد. آریا، برن، جیمی، سرسی، دنریس، تیریون و خیلی شخصیتهای دیگر که یا پیشگویی میکنند یا درگیر یک پیشگویی هستند. با این حال در سریال شاید شاهد تنها چند مورد از این پیشگوییها باشیم که پررنگترین آنها رویای دنریس در خانهی نامیرایان، رویاهای برن – به خصوص رویایی که در پای درخت نیایش میبیند، پیشگوییهای ملیساندرا برای استنیس و آریا و پیشگویی مگی برای سرسی هستند.
میخواهیم با هم نگاهی به این رویاها و پیشبینیها بیندازیم تا شاید بتوانیم در نهایت، پایان زمستان را حدس بزنیم.
رویای دنریس در خانهی نامیرایان
شاید رویای دنریس در خانهی نامیرایان از جالبترین موارد باشد. (فصل دوم، قسمت 10) در خانه ی نامیرایان دنریس با مناظری رو به رو میشود که در حقیقت پیشبینی نامیرایان است. طبق گفتهها در کتاب، مردم آینده خود را در آن خانه خواهند دید و بعضی در آنجا برای همیشه محصور خواهند شد. دنریس در ابتدا در حالی وارد رد کیپ و سالن اصلی میشود که زمستان کاملا وارد کینگزلندینگ شده و البته میبینیم که سالن مانند هارنهال بدون سقف شده و همه جا پوشیده از برف است. در همین فصل ما از قول تایوین میشنویم که علت سوختن هارنهال، حملهی اژدهایان از آسمان بوده است. پس آیا ما نشانههایی از حمله اژدهایان را میبینیم؟ به نظر که همینطور است. در ادامه دنریس تخت پادشاهی را میبیند و به سمتش میرود ولی با شنیدن صدای اژدهایان حتا، به آن دست هم نمیزند. و در آخر دنریس به دنبال صدای اژدهایانش از دیوار عبور میکند و در برهوت پشت دیوار، کال و فرزند نداشتهاش را میبیند. در آنجا دنی یاداوری میکند که تنها با مرگ او امکان دارد که آنها دوباره با هم باشند.
آیا اینها نشانه هایی برای شکست ملکهی نقرهای هستند؟ شاید بتوان این طور حدس زد: “دنریس وارد ردکیپ میشود، زمستان فرا رسیده است و اژدهایان ردکیپ را تخریب کردهاند و به نظر هیچ موجود زندهای به جز دنی آنجا نیست. دنریس بسیار به تاج و تخت نزدیک است اما تخت را به خاطر شنیدن صدای فرزندانش رها میکند؛ در کتاب اینطور برای دنی پیش گویی شده است که سه بار به او خیانت خواهد شد و یکی به خاطر عشق خواهد بود، آیا عشق به فرزندانش به او خیانت میکند؟ در ادامه به تظر میرسد دنریس از دیوار عبور خواهد کرد و به آن سوی دیوار میرسد. جایی که رفتگان منتظر او هستند. به نظر این آخر خط دنریس طوفان زاد باشد.”
البته پیشگوییهای دوش کالین برای دنریس را فراموش نکنیم. او بعد از اینکه دنریس قلب اسب را کامل خورد به کال و او وعده داد که فرزند دنریس کالی خواهد شد که دنیا را فتح خواهد کرد و دوتراکیها را متحد میکند. هرچند فرزند دنریس مرد -یا کشته شد- و هرچند که طبق گفته مری مازدور، همسر او هرگز دوباره بهبود نخواهد یافت مگر وقتی که «خورشید از غرب طلوع کند و دریاها خشک شوند»، اما دنریس توسط جادوی خون و با سوزاندن مری مازدور و کال، دوباره از آتش و خاکستر به همراه اژدهایانش متولد شد که این خود میتواند ما را به سوی پیشگویی شاهزادهی وعده داده شده یا حتی آزورآهای سوق دهد. البته اینکه واقعا چه چیز در انتظار مادر اژدها خواهد بود را باید چند روز دیگر صبر کنیم و با چشمان خود ببینیم.
برندون استارک
به رویاهای برندون استارک هم سری بزنیم. رویاهای او از همان اول عجیب و حقیقی بودند. رویای کلاغ سه چشم، رویای پدرش در اعماق ردکیپ و… اما شاید واضحترین آنها رویایی باشد که با لمس درخت نیایش دید. در این رویا ابتدا کلاغهایی را میبینیم که وارد سرداب وینترفل شدهاند، سپس شمشیر تیز کردن ند پای درخت نیایش، پرواز دسته جمعی کلاغها (که شبیه چیزی است که اخیرا در تریلر دیدهایم)، ند استارک در سرداب، صدای سرسی که موقع پرت کردن برن شنیده میشود، دوباره رد کیپی که پوشیده از برف است و در آخر سایه اژدها بر روی کینگز لندینگ و البته صدای کلاغ سه چشم که به برن میگوید که او را زیر درخت و در شمال خواهد یافت.
در این رویا ما هم گذشته را میدیدیم و هم آینده. گذشته که واضح است – البته تقریبا!- اما شاید مهم ترین نکته پرواز اژدها بر روی کینگزلندینگ باشد. در سریال دیدیم که برن میتواند حیوانات و حتی هودور را تحت کنترل دربیاورد و البته میدانیم بعضی وقتها اژدهایان دنی از کنترلش خارج میشوند. آیا برن اژدهایان را کنترل خواهد کرد یا این تنها رویایی است از آینده؟ در کتاب بارها نقل قول شده که اژدها سه سر دارد، -میگویند این جمله ورد زبان شاهزادهی اژدها، ریگار بوده است- آیا یکی از سرهای اژدها برن خواهد بود؟ هرچند من بیشتر روی این حساب باز میکنم که این تنها قسمتی از آینده است و سه سر اژدها افراد دیگری هستند. حداقل در کتاب اینطور خواهد بود.
البته برن رویاهایی درباره گذشته هم دیده است، رویای برج شادی که از هویت جان اسنو خبردار میشود، رویای پادشاه دیوانه که میخواست کینگزلندینگ را با وایلد فایر بسوزاند و رویاهایی از گذشته نزدیکتر مثل عروسی سرخ و هارد هوم.
در قسمت بعدی این مقاله، به بررسی رویاها و پیشگوییهای مربوط به دیگر شخصیتهای دنیای بازی تاج و تخت خواهیم پرداخت. تا آن روز ما ار از نظرات خود مطلع کنید.
نویسنده مهمان: زهرا پرویزیان