«کارگر ساده نیازمندیم» آخرین ساخته «منوچهر هادی» است که این روزها بر روی پرده سینماها است. از جمله سوابق هنری منوچهر هادی میتوان به کارگردانی فیلمهایی نظیر «قرنطینه» (۱۳۸۶) و «یکی می خواد باهات حرف بزنه» (۱۳۹۰) اشاره کرد. او تا کنون ۵ فیلم سینمایی ساخته که به غیر از دنیای پر امید نویسندگی سه اثر دیگر را نیز خودش به عهده داشته است. فیلمهای «کارگرساده نیازمندیم » و «من سالوادور نیستم» آخرین کارهای این کارگردان در سینما هستند که با اقبال خوبی مواجه شدند. سریال عاشقانه نیز جزو فعالیتهای موفق او به حساب میآید.
فیلم کارگر ساده نیازمندیم در فضایی تلخ و جدی اتفاق میافتد. فیلم جدید منوچهر هادی را میتوان فیلمی خوش ساخت دانست که ترکیبی از کارگردانی حساب شده، بازیهای قابل قبول و فیلمنامه منسجم است. این فیلم که از شخصیتها و کاراکترهای متعددی تشکیل شده که در طول اثر با گرهافکنیهای متعدد و پیدر پی باعث ایجاد هیجان و جذابیت برای مخاطب میشوند اما متاسفانه تعدد این شخصیتها باعث شده که در پرداخت آنها خلل ایجاد شود. داستان همزمان دو روایت را دنبال میکند. روایت نخست شرح زندگی خانوادهای جنوبی است که برای کار به تهران مهاجرت کردهاند ودر واقع هدف اصلی فیلمنامه نیز نمایش مشکلات مهاجرت به تهران و بررسی معظلات قشر مهاجر است.
فیلم در فضایی تلخ رخ میدهد. تلخی که در رفتار، گفتار و تصمیمات شخصیتها دیده می شود ناشی از فقر اجتماعی است که در طبقه فرو دست جامعه در اقتصاد و سبک زندگی و در طبقه متمول در لباس فرهنگ به نمایش درمیآید. شخصیتها به دنبال حذف یکدیگر هستند و سازش آنها نیز تنها به دلیل کسب منفعت شخصی و از طریق فریب و ریا است. در واقع فیلم دست روی سوژهی جدیدی نگذاشته است بلکه به سوژهای تکراری پرداخته که در طول چند سال گذشته در دهها فیلم وسریال مورد بررسی قرار گرفته است اما تنها مزیت و تفاوتش این است که از زاویهای متفاوت به این سوژه پرداخته است.
مسیر اول فیلمنامه شرح زندگی خانوادهای جنوبی است که برای کار به تهران مهاجرت کردهاند. رحمت که پدر خانواده است یک مغازه فلافل فروشی در جنوب شهر تهران دارد و بهسختی در تلاش است تا اقتصاد خانوادهاش را تأمین کند. او برای گسترش کسبوکار مقداری پول نزول کرده تا مغازهی کناری را بخرد اما با بالا کشیدن قیمت زمین صاحب مغازه زیر قول و قرارهای خود زده است. سیر دیگر قصه از شخصیت «جهان» با بازی «آتیلا پسیانی» آغاز میشود که متوجه میشویم همان نزولخور درگیر در قصه است. گذشته از این دو نفر، سه جوان مهاجر که از کارگرهای جهان و رحمت هستند در جریان کشمکشهای این دو نفر وارد قصه میشوند و هرکدام گرههایی را در طول فیلم ایجاد میکنند که بر پیشروی داستان و ریتم هیجانی فیلم تأثیر میگذارند.
استفاده از لهجههای مختلف در فیلم به خوبی جواب داده و بینندگان آذری را ذوق زده کردهاست. استفاده از لهجه در آثار سینمای ایران معمولا با از دست رفتن راکورد بازی بازیگران همراه است. مشکلی که تنها در بازی «یکتا ناصر» وجود دارد. لهجه ایشان در صحنههای اوج فیلم که قرار است نفس بیننده را در سینه حبس کند- مانند سکانس خواستگاری جهان- به کل از میان میرود و ایشان دیالوگهای خود را به لهجه اصیل تهرانی ادامیکند.
منوچهر هادی در صحبتهای خود در رابطه با ساختهی خود میگوید: “«پدرام کریمی» طرح اولیه فیلمنامه را سه یا چهار سال پیش به من داد و من پذیرفتم اما کسی حاضر به سرمایهگذاری برای آن نشد تا اینکه «من سالوادور نیستم» را ساختم و به خوبی فروخت و بعدش خواستم فیلم اجتماعی بسازم که از کارهای قبلیام دغدغهاش را داشتم.” در واقع منوچهر هادی با این گفتهی خود اعلام میکند که طبق روال بسیاری از کارگردانان ایرانی برای تامین هزینههای فیلمهای هنری خود دست به ساخت فیلم تجاری و گیشهای میزند.
برخی اشتباهات کارگردان به طور کل بیننده را از فیلم بیرون پرتاب میکند. بزرگترین اشتباهات فیلمساز در این زمینه یکی استفاده از موسیقی رپ برای آماده سازی قدم برای مواجهه با شخصیت جهان است و دیگری استفاده از تصاویر Slow motion در شکستن شیشه پس از اطلاع از خواستگاری جهان. حقیقتا مشخص نیست فیلمساز با چه تحلیلی و با در نظرگرفتن کدام تناسب از موسیقی رپ برای آغاز بخش نهایی فیلم بهره برده است. آن هم موسیقی با آن کیفیت که نه متن مرتبط و تاثیرگذاری دارد و نه ریتم دلچسب. از تکنیک Slow motion معمولا برای نمایش طولانیتر شدن زمان و یا کشیده شدن آن در لحظههای ناب زندگی و افزایش تاثیر آن استفاده میشود. آن هم برای اتفاقاتی که برای سالها در ذهن افراد زنده و پویاست. صحنههایی مانند شلیک گلوله. زمان در لحظاتی مانند شنیدن خبر خواستگاری از مونس همه چیز شتابزده است و طبعا زمان با سرعت بیشتری در حال گذر است نه با سرعتی کمتر. همه ما از لحظههایی که دچار مشکلاتی اینچنینی بودهایم تصاویری مبهم و گنگ در ذهن داریم که موید این معناست. پس استفاده از تصاویر آهسته در این سکانس چه معنایی دارد؟
بروز چند اشتباه اساسی مانند موارد فوق کافی است که فیلمی به کل نابود شود. اشتباهات کارگردانی جناب هادی، عاملی است که باعث شده تا امکان بالندگی و رشد از آن گرفته شود. در بهترین حالت آخرین ساخته جناب هادی اثر خوبی است اما نمیتوان آن را یک اثر عالی دانست.