سونیک در نسلهای اخیر بازیهای رایانهای، بیش از اینکه نام یک مجموعه بازی باشد، یک نماد است. نماد نسلی که «سکوبازی» را به عنوان اندیشهی اصلی و برتر بازیسازی قبول کرده بود و به هر چه بیشتر غرق شدن در دنیای بازیهای پلکانی اهتمام میورزید. نماد بازیهای هیجانانگیزی که بیوقفه بازیکننده را در خود نگه میداشتند و فرصت نفس کشیدن به او نمیدادند. نماد بیرحمی و از دست دادن به یک بارهی همهی اندوختهها و تکرار و تکرار و تکرار. سونیک، در نسلهای اخیر بازیهای رایانهای، بیش از اینکه یادآور خاطرات خوش کودکی و نوجوانی بسیاری از ما باشد، یک نماد است. نماد شایستهی خلاقیت و نواندیشی در یک چارچوب محدود و مشخص. نماد تلفیق چیزهای متفاوت و خلق یک فضای اشتهاآور. نماد حرکت و مبارزه با حداکثر سرعت. و این نماد در سالهای اخیر توسط سگا، که خود روزی نماد قدرتمند سرگرمی کامپیوتری بود، مسیر افول را تجربه میکرد. اما سونیک مانیا ماجرای متفاوتی دارد. این بازی را اگر حتا برای دقایقی اندک، نه… حتا فقط برای چند ثانیه بازی کنید در خواهید یافت که گویی روح سونیک در یک شب چهارشنبهی آرام و مهتابی در آقای مودت، نه… در سونیک حلول کرده است.
اگرچه سگا پیش از این برای زنده نگه داشتن این نماد ارزشمند تلاشهای زیادی انجام داده بود، هرگز موفق به ساخت یک عنوان درخور و نشاطآور با محوریت سونیک نبود. بازیهای متاخر سونیک اگرچه دارای حداقلهای مورد نیاز بودند، به بازیهای موفق در این مجموعه تبدیل نشدند. در نتیجه رسیدن به موفقیت در دستهی بازیهای مشابه و ضمنا بازار فروش در میان این همه بازی پر زرق و برق و اکشن و الخ کار سادهای نبود. بعد از Sonic All Stars Racing بازیهای این مجموعه به قدری افت کیفی داشتند که کمتر طرفداری حاضر بود آنها را تجربه کند. به نظر میرسد سگا، بعد از آزمون و خطای بسیار با این نماد ارزشمند، بالاخره مصمم شده تا ورق را برگرداند و ماجرا را به نفع خود، گیمرها و جوجهتیغی دوستداشتنی تغییر دهد. رویهای که منجر به عرضهی دو بازی کاملا متفاوت از سونیک در یک فاصلهی زمانی کوتاه خواهد شد. اولین قسمت که منتشر شده است، سونیک مانیا است که بازگشتی شکوهمندانه به دوران کلاسیک سونیک و سکوبازی اصیل و محشر آن است. بازی بعدی Sonic Forces است که به جای خود قضاوت خواهد شد.
سونیک مانیا شما را در ابتدا به اشتباه میاندازد. شباهت بیاندازهی این بازی به سونیک رترو ممکن است مخاطب را فریب دهد که این دقیقا همان بازی است. البته پر بیراه نیست چون ساختار مراحل از بازی های کلاسیک حفظ شدهاند، محیط کاملا جدیدی در بازی وجود ندارد و هر چه هست کامل شده، تغییر یافته، بهبود داده شده و متحول شدهی همان چیزی است که در گذشته بارها بازی کردهایم. شاید برگ برندهی سونیک مانیا همین باشد، جایی که سونیک در نسل هشتم بازیهای رایانهای، به جای اینکه با حداقلهای توان خود در رسیدن به بازیهای امروزی در میدان نبرد حاضر شود، با تمام توان کلاسیک خود وارد میشود و آنچنان پیروزمندانه که برازنده است. در طراحی مراحل سعی شده تا جای ممکن به اصول اولیهی سکوبازیِ دو بعدی هیجانانگیز و سرعتی سونیک دقت شود و این پایبندی به اصول است که جان تازهای به این بازی و سونیک میبخشد. بازی بدون اینکه ذرهای از آنچه در گذشته پایهریزی کرده عدول کند، بازیکننده را به چالشهای خود میکشاند و آنچنان دلگرمکننده و دقیق این کار را انجام میدهد که گویی واقعا هیچ چیز تغییر نکرده است. این تغییر نکردن البته اگرچه دلربایی این بازی را به خصوص برای طرفداران قدیمی حفظ میکند، باعث میشود بازی برای نتواند گیمر کم حوصلهی تشنهی اکشن را برای مدت زمان زیادی در خود نگه دارد و این شاید تنها نقطه ضعف سونیک مانیا باشد.
دقت در طراحی برگ برندهای است که سونیک مانیا آن را خوب بازی میکند. پرشهای شما باید حساب شده باشد وگرنه بازی از دستتان میرود. سونیک همچنان مثل گذشته بیرحم ظاهر میشود و اگر بخواهید هر مرحله را در کمترین زمان ممکن و با بیشترین دقت به پایان برسانید، باید تلاش خود را با عبور از هر چالش بیشتر کنید. تکرار مراحل برای رسیدن به موفقیت حداکثری، جوهرهی این بازی و امثال آن است که در سونیک مانیا هم رعایت شده است، اما این موضوع نمیتواند برای همهی بازیکنندگان اغوا کننده باشد. در نتیجه شما ممکن است در مواجههای سرسری با بازی همهی مراحل را بدون دقت پشت سر بگذارید و بسیاری از گوشه و کنارهای نقشههای پر جزئیات بازی را از دست بدهید. با اینحال، سونیک قدیمی و نخنما نمیشود و ارزش تکرار خود را حفظ میکند، و کاری میکند که حتا در این سناریو هم، شما با گذشت زمان، به بازی برگردید.
آنچه سونیک مانیا را به یک الماس درخشان در میان بازیهای بازگشته به دوران اوج خود تبدیل میکند، بهبود در همهی جهات ممکن است. سونیک مانیا نه تنها در طراحی مراحل موفق عمل کرده و همه چیز را به سوی کمال سوق داده است، این الگو را در گرافیک و موسیقی نیز به خوبی عملیاتی کرده است. گرافیکِ بازی هنرمندانه و هوشمندانه است. چشمان مخاطب جوان با وجود اینکه به این طراحی عادت ندارد، در مواجهه با بازی خلایی احساس نمیکند، هیچگاه بازی را پس نمیزند و به خاطر قدمت تکنیکی بازی از آن آزرده نمیشود، بر عکس، طراحیهای بازی در برخی مواقع آنقدر چشمنواز هستند که بازیکننده به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد. آنچه بازیهای قدیمی سونیک به خاطر عدم پشتیبانی سختافزاری کم داشتهاند در سونیک مانیا جبران شده و بازی به خوبی توانسته از تمام پتانسیلهای موجود در گرافیک استفاده کند. اجرا شدن بازی با نرخ فریم 60 قاب در ثانیه، به هر چه مبرهنتر شدن فاصلهی سونیک با دیگر قهرمانان سکوبازی در سرعت و جذابیت کمک شایانی کرده است. آلبوم موسیقی بازی اما از همه چیز بهتر است. سازندگان با ساخت یک ریمیکس فوقالعاده از تمامی آهنگهای آشنای سونیک به گوش شما این فرصت را دادهاند تا دوباره از فضای R&B و گهگاه سایکدلیک موسیقی متن بازی لذت ببرید و این چیزی نیست که بشود زیاد در مورد آن نوشت و در عین حال نباید نادیده گرفته شود.
سونیک مانیا با تمام قوا وارد میدان شده است. با اندوختهای که از سالیان دراز و متعدد بازیهای متنوع و موفق دارد و کولهباری از تجربه از شکستهای پیاپی در رویارویی با نیازهای جدید نسل تازهی بازیکنندگان. سگا، با ادای احترام به طرفداران سونیک، در سونیک مانیا کوشیده تا بهترین تجربهی ممکن از سکوبازی دو بعدی را ارائه دهد و در این راه موفق بوده است. باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا در بازی بعدی میتواند نیازهای مورد ذکر مخاطب را برآورده کند یا خیر. تا عرضهی Sonic Forces برای آزمودن مهارتهای خود در سکوبازی حرفهای، دقیق و سرسختانه، در سونیک مانیا بمانید و از بازی لذت ببرید.