«مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) بهانهای برای آغاز حضور شخصیت مرد عنکبوتی در دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe) و پیوستن او به تیم انتقام جویان (The Avengers) است تا هرچه بیشتر این دنیای خیالیِ مارول عظیم و شلوغ به جلو برود و نویدبخش ماجراهای تازهای برای انتقام جویان باشد.
مدت بلندی است که به دلیل ضعف محتوایی و اهمیت بیش از حد به تجارت تماشای سینمای کمیکی را کنار گذاشتهام؛ اما حرف «مرد عنکبوتی» که به میان میآید، به دلیل احترام به تمام خاطرات خوشی که سهگانه سینماییاش در دوران کودکی برایم ساخت، نمیتوانم خود را از تماشای فیلمهای مربوط به این شخصیت باز دارم. نقد و بررسی انجام شده در این مقاله بر اساس ملاکهای سینمای بلاک-باستر اکشن و کمیکی است و برای مخاطبین علاقهمند به این سینما نوشته شده و هیچ گاه نباید آن را با آثار جهانی هنر هفتم مقایسه کرد.
داستانِ «بازگشت به خانه» در ادامه اتفاقات «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) روایت میشود. پایان داستان «جنگ داخلی» آغازی است برای «بازگشت به خانه»؛ جایی که مرد آهنی یا همان تونی استارک (رابرت دونی جونیور) پسر نوجوانی به نام «پیتر پارکر» (تام هالند) را مستعد تبدیل شدن به یک ابرقهرمان و پیوستن به انتقام جویان مییابد. لباسی به گفته خود مولتی میلیون دلاری برایش طراحی میکند و او را برای پیوستن به مبارزهی «جنگ داخلی» آماده میسازد. مرد آهنی پارکرِ جوان را بعد از اتفاقات جنگ داخلی رها میکند و منتظر میماند تا پیتر لیاقت خود را برای پیوستن به انتقام جویان ثابت کند. این آغاز ماجراجویی «مرد عنکبوتی» پانزده ساله برای نشان دادن تواناییهایش به همگان است.
به نظر نویسندگان خیلی علاقه دارند که محتوای سنگین را مانند بلایی که «کریستوفر نولان» به سر سینمای کمیکی آورد به فیلم تزریق کنند؛ اما آنقدر درگیر تبلیغات (به گفته نویسندگان، حضور رابرت دونی جونیور در فیلم برای جذب مخاطب و تبلیغات بوده است) و حاشیه و اکشن و کمدیِ سطحیِ فیلم هستند که از پس چنین چیزی بر نمیآیند.به عنوان مثال داستان اصلیِ فیلم که مربوط به دست و پنجه نرم کردنِ مرد عنکبوتی با «والچر» (Vulture) و باند خلافکاری اوست، آغازی اجتماعی و قابل تأمل دارد. شخصیت والچر و باند او درواقع کارگرانی بودند که به دلیل سیاه بازیهای دولت و شرکت استارک شغل خود را از دست دادهاند و تنها راه را برای گرسنه نماندن، در دزدی و خرید و فروش اسلحههای فضایی مییابند.
در مقایسه با ورود بتمن به دنیای دیسی (DCU) به کمک اثر «بتمن علیه سوپرمن»، نکته قوتِ فیلم «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» گذشتن از بخشهایی از داستان است که برای مخاطبی که فیلمهای قبلی این مجموعه را دیده تکراری شده است. این که چه بر سر «بروس وین» در دوران کودکی میآید در آثار قبلی مربوط به بتمن به خوبی پرداخته شده بود و تکرار آنها برای چند بار چندان جذاب به نظر نمیرسید. اما «بازگشت به خانه» میداند که با توضیحی که «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» برای تک تک جزئیاتِ زندگی پیتر پارکر داد، حرفی برای گفتن نخواهد داشت و تنها وقت مخاطب را تلف خواهد کرد.
«بازگشت به خانه» در بسیاری از المانهای سینمایی و محتوایی از پنج فیلمِ دیگر فرنچایز «مرد عنکبوتی» کاملتر عمل میکند و تیرَش به بسیاری از اهدافی که سریهای قبل به آن نرسیدند، میخورد. سهگانه مرد عنکبوتی ساخته «سم ریمی»، آغازی بود برای ورود جلوه های ویژهی سنگین به سینمای کمیکی، اما با تمام جزئیات بی سابقهی تصویر که مدیون جلوههای ویژه بود پا فراتر از مرز تفاوت فیلم و انیمیشن نمیگذاشت، چیزی که «بازگشت به خانه» در آن زیادهروی میکند و بسیاری از نماها را با جلوههای ویژه به تصویر میکشد و اثر را تبدیل به یک فیلم-انیمیشن میکند.
بخش عمدهای از مجموعه کمیکهای مرد عنکبوتی را فضای رنگارنگ تینایجری و کمدی شکل میدهد. کمدی در «بازگشت به خانه» گرچه بهتر از سه گانهی مرد عنکبوتی و دو اثرِ «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» (The Amazing Spider-Man) عمل میکند اما تقریبا هشتاد درصد آن الهام گرفته از همین پنج فیلم قبلی است؛ بدین معنا که اگر آثار قبلی این مجموعه را ندیده باشید کمدیِ «بازگشت به خانه» هرچند توخالی اما بامزه جلوه میکند اما اگر این ششمین تجربه شما از تماشای این فیلمها است، باید انتظار کمدیِ تکراری را داشته باشید. مثلا در هر سه مجموعه (سه گانه مرد عنکبوتی، مرد عنکبوتی شگفت انگیز و مرد عنکبوتی بازگشت به خانه) کنار آمدنِ پیتر پارکر با قدرتهای تازه دست یافتهی خود و تلاش او برای مخفی ساختن این تواناییها صحنههای بامزهای را میسازد که جذابیت فیلم را گسترش میدهند.
«بازگشت به خانه» بازگشتی است به خانهی اصالتِ مرد عنکبوتی. تام هالند جوان با اینکه در بسیاری از سکانسهای فیلم با عنصر اغراق دست و پنجه نرم میکند، به مراتب بهتر از «اندرو گارفیلد» (بازیگر مرد عنکبوتی شگفت انگیز) در به نمایش در آوردن شخصیت نوجوانِ پیتر پارکر عمل میکند. فضای «بازگشت به خانه» بر خلاف فضای تاریک سری شگفت انگیز، رنگارنگ و تینایجری است که حتی در حساسترین و جدیترین صحنهها، همچنان خام و نوجوان بودنِ پیتر پارکر را از یاد نمیبرد.
در کنار اکشنهای پیاپی فیلم، موسیقی پر شورِ آقای (Michael Giacchino) به خوبی عمل میکند و هرچه بیشتر عنصر هیجان را به مخاطب هدیه میدهد. Michael Giacchino که دارای کارنامهی بزرگ آهنگسازی برای فیلمهای هالیوود است و موفق به یک بار دریافت جایزه آکادمی برای آهنگسازی انیمیشن «UP» شده است، برای «بازگشت به خانه» حدود بیست قطعه آهنگ ساخته است و باعث میشود جای خالی موسیقی در فیلم حس نشود.
«مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» اثری است که میتوان با پاپکورن به سراغش رفت و از آن لذت برد. این فیلم به خوبی دنیای تینایجری مرد عنکبوتی را به تصویر میکشد و مخاطب را به تماشای ماجراجویی این ابرقهرمان دعوت میکند. در بسیاری از جاها ضعف محتوایی خود را نمایان میکند و چیزی بیشتر از آثار قبلیِ این سری به نمایش نمیگذارد، بلکه تمام نقصهای آنها را کامل میکند و مخاطب طرفدار سینمای کمیکی را جذب خود میکند.