Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

معنای آزادی؛ نقد و بررسی فیلم The Glass Castle

می‌گویند ما داستان‌ها را دوست داریم چون به ما فرصت زیستن در قالب شخصی دیگر و در دنیایی دیگر را هدیه می‌دهند. چون می‌توانیم بارها و بارها انواع سبک‌های زندگی را تجربه کنیم بی آن‌که موهایمان به سفیدی بگرایند. اما بزرگترین درس‌های زندگی را چه آثاری به ما می‌دهند؟ چه داستان‌هایی به ما کمک می‌کنند تا تصمیم بگیریم که چگونه تمامی عمر خود را بگذرانیم؟ بله، داستان‌های ابرقهرمانی یا پسا آخرالزمانی و یا علمی تخیلی به شدت هیجان انگیز هستند؛ آن‌ها به ما فرصت زیستن در قالب اشخاصی را هدیه می‌کنند که وجودشان در واقعیت غیرممکن است. آن‌ها به ما فرصت می‌دهند تا به جدال با آدم بدها و زامبی‌ها و دشمنان خیالی کر‌ه‌ی زمین بپردازیم. اما بیوگرافی‌ها یبش از هر نوع دیگری از داستان، به ما جدال با هیولایی بزرگ به نام زندگی را می‌آموزند.

سینمای بیوگرافی نشان می‌دهد که بزرگترین درس‌های زندگی، در گرو فضایی‌ها نیستند؛ بلکه در درون زندگی خود ما قرار دارند. تنها کافی است به آدم‌های اطرافمان کمی نگاه بیاندازیم تا متوجه شویم. زندگی، خود پیچیده‌ترین نویسنده است و تمامی داستان‌های‌ش را نه در کتابخانه و یا سینما، بلکه در خیابان‌ها منتشر می‌کند. سینمای بیوگرافی، اقتباسی از این نویسنده بزرگ است که سعی دارد مانند یک آینه، زندگی خودمان را به ما نشان دهد. احتمالا اتفاق افتاده است که کل روز را با یک لکه روی پیراهنتان گذرانده باشید و متوجه آن نشده باشید مگر زمانی که تصادفا به آینه نگاه کردید و از خود پرسیدید که چگونه لکه به این بزرگی را جلوی چشمانم ندیدم؟ سینمای بیوگرافی، همان آینه است که وجود نقصان‌های به آن بزرگی در زندگی‌مان را فریاد می‌زند.

«قلعه‌ی شیشه‌ای»، اثری درام و بیوگرافی اقتباس یافته از کتابی به همین نام به نویسندگی «ژانت والز» (Jeannette Walls) و جدیدترین ساخته‌ی دستین دنیل کرتون (Destin Daniel Cretton) است که بری لارسون (Brie Larson)، وودی هارلسون (Woody Harrelson)، نائومی واتس (Naomi Watts) و سارا اسنوک (Sarah Snook) در آن به نقش آفرینی می‌پردازند.

فیلم داستان واقعی فراز و نشیب‌ها و ماجراجویی‌های خانواده‌ای غیر معمول به نام والز را روایت می‌کند که شاید گذر سالها، همه اعضای آن را از یکدیگر جدا کرده. پدر خانواده (وودی هارلسون) شخصی با گذشته تلخ است که گویی معنای واقعی آزادی را کشف کرده. او تنها یک مرد دائم الخمر و بیکار نیست. او یک مرد دائم الخمر و بیکار و باهوش است و سبک زندگی‌اش با تمام آدم‌های دنیای مدرن تفاوت دارد. او با همسر، سه دختر و یک پسرش دائم در حال نقل مکان به خانه‌های ارزان و متروک است که پس از مدتی به علت عدم پرداخت قبوض مجبور به ترک شهر و فرار از پلیس‌ها می‌شوند. او با اتومبیل اسقاطی و زنگ زده‌اش دائم در حال ماجراجویی است.

او از زندگی مدرن تنفر دارد و حاضر نیست یک ستون خانه‌ی غراضه‌اش در بالای کوه را با آپارتمان‌های پولدارهای شهری تعویض کند چون به گفته او، سقف خانه و هوای دودی شهر مانع دیدن ستارگان می‌شود. او به صورت جدی، نقشه‌کشی یک قلعه شیشه‌ای را انجام می‌دهد و رویای ساخت آن را در سر دارد. او حتی به آموزش و پرورش مدرن نیز اعتقاد ندارد و فرزندانش را با کتاب‌های داستان سواد می‌آموزد و علاقه‌ی چندانی به کسب درآمد ندارد و هرآنچه کسب می‌کند را خرج سیگار و الکل می‌کند، حتی اگر هفته‌ها خانواده‌اش نان برای خوردن نداشته باشند.

پدر و مادر در «قلعه شیشه‌ای»، اصل پدر مادری را رعایت می‌کنند؛ یعنی یک سبک زندگی را انتخاب کرده و فرزندانشان را مجبور به همراهی آن‌ها می‌کنند. یک سکانس از فیلم، آن‌ها به استخر عمومی رفته‌اند تا در آن حمام کنند چرا که خانه‌شان حمام ندارد. ژانت (دختر خانواده) دیده می‌شود  که در لبه استخر ایستاده و حرکت نمی‌کند و پدر تصمیم می‌گیرد به او شنا یاد دهد. اما شنا یاد دادن او دست کمی از زندگی یاد دادنش ندارد. دختری که گریزان از آب در کنار استخر به گوشه چسبیده، در واقع نمادی است از پا گذاشتن به بزرگسالی و این‌که پدر چگونه به او یاد می‌دهد در دریای زندگی غرق نشود، قابل توجه است. پدر یک بار و فقط یک بار به او دست و پا زدن در آب را یاد می‌دهد و ژانت را بی پشتوانه به آب پرت می‌کند. ژانت نمی‌تواند. پدر او را بالا می‌آورد و باری دیگر او را به آب پرت می‌کند و همچنین باری دیگر. کل جمعیت درون استخر، به این صحنه که شبیه به شکنجه‌های نظامی است خیره شده‌اند. در آخر، ژانت شنا می‌کند و از دست پدر می‌گریزد.

بیشتر بخوانید
1 از 7

زندگی ژانت و برادر و خواهرانش نیز به همین گونه است؛ یعنی شنا یادگرفته و یکی یکی از دست این پدر ترسناک فرار می‌کنند و زندگی جدیدی آغاز. اما هیچ‌گاه نحوه‌ی زندگی پدر را نمی‌توانند از ذهنشان پاک کنند. ژانت، حالا که خبرنگار شده و با اشخاص ثروتمند رفت و آمد دارد در رستوران برای باقی مانده غذایش ظرفی درخواست می‌کند و تعجب همه‌ی آن انسان‌های مدرن را بر می‌انگیزد. او در کودکی‌اش همراه با خانواده‌اش از قرقره چوبی میز ساخته و طراحی داخلی خانه برایش معنا ندارد.

قلعه‌ی شیشه‌ایِ رویاهای آن‌ها هیچوقت ساخته نمی‌شود. و چاله‌ای که بچه‌ها برای ساخت آن کنده‌اند جایی می‌شود برای آشغال‌ها و پسماندهای خانه. قلعه‌ی شیشه‌ای آن‌ها، خواسته‌ای است که از ریشه غیر ممکن است، اما تلاش برای ساخت آن لذتی توصیف ناپذیر برایشان دارد. قلعه‌ی شیشه‌ای آن‌ها، زندگی‌ای است که می‌خواهند بسازند. مثلا مادر که یک نقاش است، عمرش را وقف طراحی کرده، اما در آخر چیزی جز یک انبار پر از نقاشی نصیبش نشده. او پیکاسو یا ون گوک نشد، اما در راه تبدیل شدن به آن‌ها لذت اصلی هنر یعنی خلق آثار هنری را تجربه کرد. قلعه‌ی شیشه‌ای آن‌ها غیر ممکن است، اما فیلم به ما می‌گوید که تلاش برای ساخت قلعه‌ی شیشه‌ای بهتر از ساخت یک آپارتمان سنگی است.

برای دیدن تصویر در اندازه‌ی اصلی روی آن کلیک کنید.

«قلعه‌ی شیشه‌ای»، اثری از هر نظر خوش ساخت است و به ما فرصت آن را می‌دهد که یک بار برای همیشه طعم آزادی واقعی را بچشیم. این فیلم داستان پدری را روایت می‌کند که به جای اسباب بازی‌های تکراری و خراب شدنی، به فرزندانش ستاره‌ها را هدیه می‌دهد. این فیلم یک بار هم که شده ما را از زندگی روزمره‌مان بیرون می‌کند و به جایی می‌برد که کودکانش مجبور به مدرسه رفتن نیستند و بزرگسالانش نیاز به کار کردن ندارند.

5 نظر برای این مطلب
  1. امین می‌گوید

    معنویت محض بدون عقلانیت ماحصلش چیزی جز حسرت اشتباهات گذشته به سبب عدم انطباق واقع با دنیای خیالی نیست. در حالی که عقلانیت در اختیار معنویت می تواند ابزار ساخت theGlass castle را فراهم سازد.
    انسان مستغرق در خیال، واقع را فراموش می کند و به ناچار طبیعت برای هوشیاری آن به او آسیب می رساند.
    معنویت محض نزدیک شدن زیاد به آتش درون است که تو را می سوزاند، پخته می کند و گاه البته خاکستر و دوری از آتش درون هم تو را از گرمای حقیقت و زندگی نهفته در تو محروم می کند.
    زندگی همانند همان آتشی است که پدر برای دختر توضیح داد. نه باید به او زیاد نزدیک شد و نه زیاد دور.
    و این یعنی معنویت و عقلانیت به همراه هم.

  2. لیلا می‌گوید

    بسیار عالی، به جرات میگم بهترین و تاثیرگذارترین فیلمیه که در طول عمرم دیدم، من رو یاد پدر و مادر مرحومم انداخت و اینکه یک پدر و مادر هر کاری که برای بچه هاش انجام میده واقعا نهایت تواناییشه و از هیچی برای اونها دریغ نمیکنه،من خودم سه فرزند دارم و این موضوع رو هم در نقش فرزند و هم در نقش والدین هم در زندگی و نیز در این فیلم که داستان یک زندگی واقعی است به خوبی دیدم.

  3. ميثم می‌گوید

    باسلام
    این فیلم عالیه من تریاک مصرف میکردم،وروزهای سختی راپشت سرمیگذاشتم بدون انگیزه وامید
    یک روزاین فیلم رادرماشین دیدم باتلفن همراهم ویک دختردارم.
    این فیلم واقعامراتکان دادوباعث شدکه آنراکناربگذارم وازهمسرم جداشده ام وبرای دخترم یکبارکه شده حرف نزنم عمل کنم خیلی روی من تأثیرگذاشت و
    واقعادست کارگردان ونویسنده این فیلم رامیبوسم واقعابه من شوکی واردکردن بماندکه چگونه ازطرف خانواده همسرم آلوده به مرفین شدم
    الهی شکروخداروشکرمیکنم که حداقل الان دل دخترم رانمیشکنم یادرکنارمن خجالت بکشدکه یه همچین پدری داردتابتونم آرزوهاشوبرآورده کنم
    خداراهزارمرتبه شکرمیکنم که این فیلم رادیدم وبیدارشدم وسپاسگذارمهربانی خداهستم وهیچ چیزازدیدخداوندپنهان نمیماندواوبااتفاقاتی که درزندگی برایمان رخ میدهد
    حرفهاوپیامهای خودرابه مامیرساند
    قربونت برم خداجون وعاشقتم بااینکه تنهام ولی خدایاشکرت اینم حکمتی درآن است
    ممنون ازسایتتون

  4. علیرضا می‌گوید

    دنیای مدرن اصلیات زندگی ما انسان هارو از ما گرفته و مارو درگیر مصنوعیات کرده که فقط دور خودمان می چرخیم ، بدون اینکه معنی حرکاتمون رو بفهمیم و تقریبا تقلیدگر ماهری از ما ساخته . کوشش این فیلم هم در این بود که آن نور ضعیفی (دنبال اهداف و آرزوهای خود رفتن ، یافتن خود واقعی و … ) که هنوز در درون ما انسان هاست را شعله ور کند .با تشکر

  5. آيسان می‌گوید

    خیلی عالیه بیدروغ یکی از تاثیر گذار ترین فیلمایی بود که دیدم اشکمو دراورد

  6. حسین احمدی می‌گوید

    این فیلم فوق العاده است و از هر لحاظ قویه.فیلم نامه بازیگری اقسام شعاری یا هرچیز دیگه ای.به جرات می تونم بگم بهترین فیلمی بود که تاحالا دیدم از هر لحاظ.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.