تنگه ابوقریب یک چرخش واضح در کارنامهی فیلمسازی است که به جرات یکی از متفاوتترین نویسندهها و کارگردانان نسل حاضر سینمای ایران است. بهرام توکلی را بیشتر با نوع روایت منحصر به فردی میشناسیم که مخصوصا در فیلم آخرش، نشان داد میتواند تماشاگر را مثل یک رهبر اکستر متبحر در دست گرفته و با او، آنچه خودش ساخته را به اجرا بگذارد. بهرام توکلی در خیزش بعدی خود به سراغ ژانری متفاوت رفته است تا ثابت کند فقط کارگردان فیلمهای خود نیست، بلکه میتواند خود را به کارگردان و نویسندهی فیلمهای غیر خودی تبدیل کند. در ادامه با نقد فیلم تنگه ابوقریب همراه گیمنیوز باشید.
همچون بسیاری کارگردانان بزرگ دنیا بهرام توکلی هم احتمالا در روزهای اوج کاری خود، در زمانی که همچنان توانایی ساخت فیلمهای پرهزینه و پر زحمت را دارد، به سراغ ژانر مفخم جنگی رفته است. روایت فیلم تنگه ابوقریب با معرفی شخصیتهای مهم آن آغاز میشود. داستان، با دیالوگ وارد اتفاق میشود و خیلی زود میتواند به همین واسطه، شخصیتپردازی کند و دست مخاطب را به دست شخصیتهای قصهی بیبدیلش بسپارد و قصه را از امنیت به ناآرامی و تنش سوق دهد.
فیلم تنگه ابوقریب یک فیلمنامهی بینقص پرجزئیات دارد که همه چیز را در بر میگیرد و تقریبا همهی موارد لازم برای تبدیل شدن به یک اتفاق ماندگار در تاریخ فیلمهای ایرانی در دست دارد و از همهی آنها استفاده میکند. بهرام توکلی، نه فقط در خلق شخصیتها و پرداخت آنها موفق بوده بلکه فضای بسیار نزدیکی به واقعیت جنگ خلق میکند. دوربین حمید خضوعی ابیانه بیپروا و بدون ترس از مشمئز کردن مخاطب، به سراغ صحنههای دلخراش و واقعی جنگ میرود و در نمایاندن دلخراشترین تصاویر درنگ نمیکند. همین دوربین بیپروا که به دنبال راهنمایی دقیق فیلمنامه راه افتاده و همه چیز را بدون کم و کسر ثبت میکند. میزانسنهای ایستا و مستحکم ابتدای فیلم به کمک همین دوربین قدرتمند، رفته رفته جای خود را به میزانسنهای پرتنش و در حرکتی میدهد که مشخصا برای القای هیجان ساخته شدهاند و بدون نقص به اجرا در میآیند. فیلم به خوبی خود را معرفی میکند، جنگ را معرفی میکند، خشونت را معرفی میکند، خون را و بیرحمی را معرفی میکند و به شهادت میرساند.
فیلم به سادگی مخاطب را در اختیار میگیرد، و بعد از اینکه او را وارد ماجرا کرد، به سادگی با احساسات او بازی میکند و تبدیل میشود به یک هنرمند تمام عیار که میتواند بدون لحظهای اشتباه، با مغز و اعصاب و روان تماشاگر بازی کند. فیلم بعد از وارد شدن به خط مقدم جبهه، حتا برای لحظهای از پا نمینشیند. مثل دشمنی میماند که با تمام قوا به تماشاگر حمله میکند. تنگه ابوقریب در زمان کوتاهی که از تماشاگر میگیرد، به مثابهی خود دشمن عمل میکند، با شدت تمام او را زیر رگبار میگیرد و مهمات را بدون ذرهای خساست به میدان میریزد و به همین خاطر هرگز از پا نمیافتد و ریتم سریع و خشونت بار خود را تا پایان ادامه میدهد.
کارگردانی فیلم به غایت بینقص است، به قدر کفایت صادق و بیطرف است و تمام تلاش خود را میکند تا یک فضای جنگی کامل بسازد و در این راه موفق هم میشود. فیلم ساز متبحر ما را هرگز به خود مشغول نمیسازد و تمام کاری که کرده، در راستای روایت قصه و تبدیل کردن موقعیت به بحران زنده و در جریان جنگ بوده است. مشخصا در فیلمنامهی بینقص توکلی، دکوپاژ با متن گره خورده و آن را به یک رویداد تماشایی مبدل میسازد. رویدادی که میتواند تمام هویت جنگ را در خود خلاصه کند. تنگه ابوقریب فقط روایت داستانی گمشده در تاریخ روزهای انتهایی جنگ نیست، خلاصهای است از تمام اتفاقات بد و بیرحمانهای که در طول هشت سال دفاع مقدس افتاده است. فیلمساز تلاش کرده با رعایت قانون بیست و چهار ساعت ارسطو، یک شمای کلی از جنگ ارائه دهد. با خانواده و آدمهای جنگ شروع میشود و بعد با گذر از جادهی پر پیچ و خم و پر خطر جبهههای «حق علیه باطل که تمام شدنی نیست» با چهرهی جوانی مبهوت از فضای جنگ و خون و شهادت به اتمام میرسد.
جواد عزتی در ادامهی ظهور موفق خود در نقشهای جدی، این بار هم موفق میشود شخصیت «مجید» که دوربین بیشتر از همه با او همراه میشود و قصه عملا با او پیش میرود، را خلق کند، بشناسد و به تسخیر و تصاحب خود در آورد. عملا شخصیت مجید بدون جواد عزتی و بازی بی عیب و نقص او چیزی کم دارد و دچار تزلزل خواهد شد. بعد از او «امیر جدیدی» به فیلم جان داده و تمام حرکات حساب شدهاش در فیلم حل شده و اصلا خارج از محیط و ماجرا به نظر نمیرسد. امیر جدیدی که بار طنز در خلال تنش بی حد و حصر فیلم را به دوش میکشد، یک بازی قدرتمند ارائه میدهد و موفق میشود بخش مهمی از فیلم را به نام خود بزند. البته شاید اگر فیلم بیشتر به این شخصیت نزدیک میشد و زمان بیشتری را به او اختصاص میداد در نهایت صحنهی از دست رفتنش بیشتر تاثیرگذار میشد و فیلم میتوانست در پایان با زوال همین شخصیت همه چیز را در اوج به غلیان احساسات تماشاگر منتج سازد.
تنگه ابوقریب در هیچکدام از جوانب فنی کمرمق ظاهر نمیشود و همواره در اوج به سر میبرد. فیلمساز به خوبی توانسته همهی عوامل تشکیل یک فیلم جنگی متمایز و ماندگار را کنترل کند و میان این اجزای بیشمار تعادل برقرار سازد تا فیلمی یکدست نتیجه شود. همین موضوع باعث شده فیلم در تمام لحظات زنده باشد، جنگ در آن زنده باشد، آدمها، تا آخرین نفس، زنده باشند و هیچ چیز در فیلم بیجان و بیرمق نباشد. موسیقی حامد ثابت در همهی این لحظات نقش مهمی ایفا میکند و کاری میکند که تاثیر تمام لحظات فیلم چند برابر شود و به جایی از مغز مخاطب رخنه کند که شاید هیچکدام از فیلمهای این جشنواره نتوانستند.
فیلم تنگه ابوقریب بدون شک یکی از بهترین فیلمهای این جشنواره است و مدعی کسب جوایز متعددی خواهد بود. قطعا این فیلم برای کسب جوایز اصلی با مغزهای کوچک زنگ زده در رقابت خواهد بود. از فیلمنامه و کارگردانی گرفته تا بازیها، از فیلمبرداری تا صداگذاری و تدوین و جلوههای ویژه میدانی و شاید مهمتر از همه موسیقی متن. تنگه ابوقریب فیلم فوقالعادهای است. یک فیلم ماندگار برای نسلها است و تا مدتها به عنوان بهترین فیلم این ژانر از آن یاد خواهد شد. فیلمی که نباید آن را از دست داد و با توجه به سبقهی نویسنده و کارگردانش باید چندباره تماشا شود.
نقد فیلم تنگه ابوقریب را خواندید. در صورتی که در مورد این مطلب نظری دارید میتوانید آن را با ما در میان بگذارید. همچنین اگر در روزهای جشنواره فیلم فجر موفق به تماشای این فیلم شدید حتما نظرات خود در این رابطه را در بخش دیدگاهها به ما و مخاطبان گیمنیوز منتقل کنید.