در پایان بخش اول صحبتهایش، در گفتگوی اختصاصی گیمنیوز با عماد رحمانی -که جزو آن دسته آدمهایی است که نمیشود (یا حداقل من نمیتوانم) از حرفهایش سیر شد- یک تلنگر جدی به وجدان آدمها زد و چون از خودش شروع کرده بود و به خودش گفته بود به دلم نشست. گفت بعضی وقتها با خودش میگوید که دلش برای روحانی میسوزد یا چنین چیزی، انگار که همهی مشکلات دنیا صبر کرده بودند تا حالا با هم بر سر او خراب شوند. ترامپ دیوانه است، باران نمیبارد، و همهی اینها. تصویر یک دیگِ جوشان در نظرم نقش بست و مردی که با لبخندی تلخ هر بار سوراخی روی در آن ایجاد میکند تا اندکی بخار خارج شود و دیگ به انفجار نرسد. صورتم میسوزد.
موضوع تحریم و بلوکه شدن مبلغی از پولهای استودیوی رسانا شکوه کویر در خارج از ایران، یک روز قبل از دیدار من با عماد رحمانی مطرح شده بود. مردِ مرموز کتانیپوش وقتی دستهایش را در جیب شلوار جینش کرده بود و همچنان کلاه به سر داشت، به من نگاه کرد و با لحن تمسخر آمیزی گفت که این تحریمها اصلا اجازه نمیدهد بازیسازها بتوانند آنطور که باید در خارج فعالیت کنند. نتیجه اینکه از نظر او TGC و برپایی این همه زرق و برق و اینها بیفایده خواهد بود. در دلم میدانستم که ممکن است حق با او باشد و شاید این وضعیت جدید سیاست خارجی کار را از همیشه برای ما سختتر کند. اما هیچوقت مجاب نشدم که یک فعلِ «نمیشود» قطعی وسط کار بیاید و همهچیز از جمله امید و آرزوی جوانان را بگیرد و زیر لحاف خود مخفی کند تا حالا ده سال دیگر گفتمان دیگری شکل بگیرد و موضوع منتفی شود.
بحث پولها را همان روز با یکی از نزدیکان عماد رحمانی در حیاط خلوت تیجیسی مطرح کردم و خیلی زود به گوشم رسید که توضیحاتی در این زمینه وجود دارد. اتفاقا خیلی مشتاق بودم تا همه چیز را شفاف و مستدل ببینم و بفهمم که قضیه از چه قرار بوده؟ چون همان عصر داشتم با چند تا از بازیسازها حرف میزدم و همهشان میگفتند که تلاش میکنند برای رفتن به خارج و انتشار بیرون از مرزها. عماد رحمانی قبل از آغاز گفتگوی رسمی، ایمیلهای دریافتی از بانک را به من نشان داد و گفت که یک مبلغ هزار دلاری از درامدهای بازیشان توسط یک بانک سوئدی به حسابی که در آلمان بوده واریز نشده و دلیلش هم آدرس ایران طرف قرارداد است. شاید هیچ توضیح اضافهای نیاز نبود. رحمانی اما خودش توضیح داد و یک کلاس آموزشی کوتاه و مفید برپا شد. برای همهی بازیسازهای ایران.
این روزها سختگیریها واقعا زیاد است. اگر اسمی از ایران باشد، آدرسی از ایران باشد، سریعا پول شما بلوکه میشود. و این بلا سر ما آمد. یعنی پول شرکت بلوکه شد. صرفا به خاطر یک آدرس.
توصیهی اکید رحمانی ساده و مشخص است، او میگوید: «دوستان به هیچ عنوان در معاملات بانکی خود اسمی از ایران نبرند.» و بعد بلافاصله اضافه میکند که «البته گیری به ایرانی بودنت هم نمیدهند.» و تاکید میکند که در مورد مالکیت معنوی بازی، لازم نیست ایرانی نباشید و یا خود را به ملیت دیگری بزنید. میگوید «اگر بازیهای ما را نگاه کنید کست کاملا ایرانی را میبینید.» اما موضوع بانک فرق میکند.
ما تحریم بانکی نیستیم!
البته که ما تحریم بانکی هستیم. اما این تحریمهای یک جانبهای است که برخی دولتها از جمله ایالات متحده علیه ایران تصویب کرده و به اجرا دراوردهاند و الزاما همهی کشورها مجبور به پیروی از آنها نیستند. اما چون مثلا آمریکا با بسیاری از کشورها مراودات بسیاری دارد، عملا توانسته این تحریمها را به دیگر کشورها نیز تسری دهد و شاید رسما نه، اما در عمل ایران تحریم است. پس فقط تحریم مسئله نیست، بخشی از موضوع هم به «ترس» برمیگردد. رحمانی مثال میزند: «شما گفتید اگر از بنیاد انتقاد کنی بلایی سرت میآید؟ من گفتم نه. من تا حالا از بنیاد انتقاد کردهام، تعریف هم کردهام.» و بعد تصریح میکند که «رفیق شما کسی است که عیب شما را بگوید.» پس از نظر او «بنیاد اینطور نیست.» که اگر از آنجا انتقاد کنی بعدا برای تو دردسر شود.
اما خودسانسوری وجود دارد.
رحمانی رفتار بانک اروپایی با پولهای یک شخص ایرانی را «خودسانسوری» مینامد.
شاید تحریم این نیست که آقای بانک سوئدی شما حق نداری پولی به حساب ایران بریزی. اما چون او با آمریکا مراوده دارد میترسد. خودسانسوری اسمش را بگذاریم.
تا زمانی که به بحث قرارداد، مالیات و انتقال پول برسید، سیاست خودش را نشان نمیدهد.
چرا برای مبلغ اندکی مثل هزار دلار؛ یک بانک مبالغ هنگفتتر را قربانی کند؟ (جامعهی سرمایهداری عزیزان!)
عماد رحمانی هفت سال پیش قراردادی که حالا برای آن همین مشکل بلوکه شدن هزار دلاری پیش آمده را منعقد کرده و آن زمان خیلی مفتخر بوده که به عنوان یک ایرانی بتواند بازی را به خارج بفرستد. و به نظر من حق هم داشته. و اگر هفت سال پیش عماد رحمانی را کنار بگذاریم و هفت سال پیش خودمان را بنگریم میبینیم که چه قدر کمتجربه و نادان بودهایم و اینکه چنین مشکلی رخ دهد ظاهرا اجتنابناپذیر بوده و اصلا معضل بزرگ و عجیبی نیست. اگرچه رحمانی در زمان مصاحبه میگوید که همین هزار دلار 7 میلیون تومان پول است و حالا که این مصاحبه را میخوانید هزار دلار تقریبا 14 میلیون تومان پول است.
از طرف بنیاد پیگری نکردم چون کاری دست آنها نیست. دست وزارت خارجهاش هم نیست. بنیاد چه کار میخواهد بکند؟ آقای کریمی قولهایی دادهاند که در آینده حسابی ایجاد میکنیم که کسانی که میخواهند با خارج کار کنند این قضیه را دور بزنند.
اما همهی ما میدانیم که همین حساب هم ممکن است ردیابی شود و خیلی زود راه جایگزینی لازم باشد.
دوستان من که میخواهید با خارج کار کنید، به فکر یک راه چاره باشید. شرکت در خارج، فامیلها یا دوستانتان در خارج.
اما اگر پول شما توسط یک بانک خارجی به دلیل مشابه بلوکه شد، باید چه کار کنیم؟ رحمانی میگوید که راه حل این است که «شما به بانک بگویید پول را به حساب [مبدا] برگشت بزند» و بعد راهکاری پیدا کنید تا این پول به دست شما برسد و آن راهکار را به واریزکننده اعلام کنید.
روی پولهای بیشتر ریسک نکنید. اگر زمانی مبلغ صد هزار دلار بود، پنجاه هزار دلار بود، این ریسک را نکنید و مطمئنتر بروید جلو.
بازی از سیاست جدا نیست!
البته شاید به نظر برسد که روحِ سرگرمی، فرهنگ و رسانه، با ورود سیاست خدشهدار میشود و ساحت بازی آسیب میبیند. اما آیا واقعا میشود در این دنیا، آنهم حالا که به لطف سیاستمداران گاهی حتا رنگ ماست هم سیاه است و هیچ کس نمیتواند واقعیت را به آنها بفهماند. واقعیت این است که احمق بودن لازمهی سیاستمدار بودن است و این را من دارم به این گفتگو اضافه میکنم. عماد رحمانی، دانشآموختهی علوم سیاسی است و شاید دید بهتری نسبت به این قضایا داشته باشد. برای همین وسوسه شدم تا هرچند کلی و بدون مصداق و موضوع خاصی، از او بپرسم آیا سیاست از بازی جدا است؟
نه در ایران، نه در هیچکجای دنیا، هیچ، هیچ مسئلهای فارغ از سیاست نیست. یعنی اوج سادهلوحیاست، اوج سادهلوحی است اگر شما فکر کنید مسئلهای از سیاست جداست.
در ادامه او یک فلشبک افسانهای و جالب میزند. افسانهای برای من که خاطرم هست چقدر خاطرم از این مسئله که سیاست تلویحا در فوتبال خرابکاری به بار میآورد آزرده شده و جالب از این لحاظ که موضوع یک بار دیگر قرار است با «فوتبال» ملموستر و قابل درکتر شود. من فکر میکنم که خوب است که رحمانی به سراغ فوتبال میرود و میگوید «فوتبال اعلام میکند من کاملا از سیاست جدا هستم.» و ما به خاطر میآوریم جملهی فردوسیپور را که در پایان بازی ایران و آنگولا در جام جهانی 2006 میگوید «خداحافظ آقای برانکو» و یک بار دیگر به زمان احمدینژاد برمیگردیم و اختلافات دولت او با رییس وقت فدراسیون یعنی «محمد دادکان» که سرانجام منجر به برکناری او از این سمت شد و بعد فیفا که تهدید کرد فدراسیون را تعلیق میکند. بعد رحمانی این موضوع را یاداوری میکند که عربستان به خاطر توان سیاسی بازیهایش را در ایران برگزار نمیکند. در حالی که به خاطر امنیت، بازیهای تیمهای افغانستان و عراق با تایید AFC در ایران برگزار میشود. «خیلی پارادوکس جالبی است.»
ایران در فضای سیاست بینالملل متاسفانه این روزها مشکلات زیادی دارد. علیرغم اینکه تیم خوبی فعال هستند. به نظر من انسانهای بسیار باسواد و دلسوزی هستند. اما روزها روزهای خوبی نیست. بنابراین دوستانی که در بازیسازی فعالیت میکنند باید خیلی مراقب باشند که مبادا گیر سیاسی در کارشان بیفتد.
چون ظاهرا توان سیاسی ایران پایین است و قدرت سیاست گاهی به شما اجازه نمیدهد که به جلو حرکت کنید و بدون دردسر پیشروی کنید. «توان سیاسی عربستان از ایران بیشتر است.» پس آنها میتوانند مقامات فوتبال آسیا را راضی کنند که در ایران بازی نکنند.
رحمانی سوال بعدی را خودش از خودش میپرسد:
آیا در مذاکرات ما سیاست تاثیر دارد؟
و خودش جواب میدهد:
تا زمانی که به بحث قرارداد، مالیات و انتقال پول برسید، سیاست خودش را نشان نمیدهد.
شرکتها بعد از اینکه به این مرحله برسند، خود به خود به این موضوع متوجه خواهند شد. برای همین باید دنبال راههای جایگزین گشت.
خود شرکت گفته بود که شما میتوانید یک شرکت در خارج ثبت کنید؟ خودشان به دنبال راه حل هستند. یادتان باشد که ما تاثیرگذاریمان در فضای بینالملل پایین است برای همین آنها اگر بخواهند با ما کار بکنند نمیتوانند ریسک کنند. بنابراین بگردید دنبال راههای آلترناتیو.
و ثبت شرکت در کشورهای دیگر راه خوبی به نظر میرسد. خیلی از بازیسازان در ترکیه، گرجستان و آلمان و حتا آمریکا شرکت ثبت کردهاند و بازیهای خودشان را از آن طریق به ناشر معرفی میکنند، تا در نهایت این مشکلات پیش نیاید.
امیرحسین فصیحی بزرگ ما است
اگر خاطرتان باشد وقتی بازی «فرزندان مورتا» در E3 به نمایش درآمد ما یک گزارش از این موضوع منتشر کردیم و یک بار دیگر یاداوری کردیم که این بازی که هم اسم و رسم و هم استودیوی سازندهاش کاملا خارجی به نظر میرسد، ساختهی ایرانیها است. حالا عماد رحمانی در ادامهی حرفهای خود همین موضوع را مطرح میکند و انگار که فهمیده هر چند بار یاداوری این موضوع ضروری است و نمیتواند کافی بوده باشد، یک بار دیگر گوشزد میکند که Children of Morta ساختهی [تیم] امیرحسین فصیحی فرام ایران است!
افتخار من ایرانی است که بازی امیرحسین فصیحی در E3 نمایش داده شد. اما من میدانم که این بازی ساختهی آنهاست. یادمان نرود که لوگویی که به نمایش درمیآید [لوگوی استودیوی] DeadMage است. هیچ ایرادی هم نیست خدایی نکرده. بد برداشت نشود. چون مجبور است. این کار را نکند نمیتواند.. [به اینجا برسد].
پس باید سیاست را کاملا دخیل بدانیم. مخصوصا وقتی صحبت از تعاملات اقتصادی و تجاری میشود، امری بسیار تاثیرگذار است. سیاست کاری کرده که یک بازی ایرانی که در بزرگترین رویداد گیمی دنیا در سال به نمایش درآمده هم ایرانی بودنش به گوش کسی نرسد و فقط نهایتا ما باشیم که میدانیم فرزندان مورتا را فرزندان ایران ساختهاند.
رحمانی میگوید که در کشورهای خارجی، سانسور سیاسی به معنای واقع وجود ندارد. البته در مقیاسهای بزرگتر مثل هالیوود وجود دارد، اما شرکتها به بازیهایی مثل بازیهای ما کاری ندارند و اینجا سانسور نمیشود.
در صنعت گیم، آن سانسور سیاسی وجود ندارد. سالهای سیاه، فارغ از بحث کیفیت، در بحث محتوایی، یک بازی کاملا ضدانگلیسی است دیگر. در مورد کودتای 1332 است. حتا بخشهایی از آن در انگلیس میگذرد و کاملا محتوای ضدانگلیسی دارد. اما میبینید که ناشرش یک شرکت انگلیسی است.
قسمت بعدی این مصاحبهی جذاب با عماد رحمانی را در روزهای آینده در گیمنیوز خواهید دید و خواند. لطفا نظرات خود در این باره را با ما در میان بگذارید.