سالها زمان لازم بود تا اینسامنیاک بتواند یک بازی اسپایدرمن با بودجهای 100 میلیون دلاری بسازد. سوپرهیروی مردمی و چابک کمیکهای مارول که خیلی قبلتر از اینکه صاحب یک فیلمِ شاسیته شود، یک بازی به نام خود داشت. اولین بازی اسپایدرمن تاریخ چگونه ساخته شد؟ با گیمنیوز همراه باشید.
در حالی که احتمالا میلیونها دلار تنها خرج تبلیغات و بازاریابی انحصاری جدید پلی استیشن 4 شد، اولین بازی اسپایدرمن ابدا چنین هزینههایی در بر نداشت. اولین بازی اسپایدرمن تاریخ را یک زن به تنهایی و در مدت شش ماه ساخت. «لارا نیکولیچ» اوایل دههی هشتاد میلادی در شرکت اسباببازیسازی «برادران پارکر» کار میکرد.
او یکی از اعضای تیم کوچکی بود که وظیفهی ساخت بازیهای لایسنسشده را برای کنسول «آتاری 2600» داشتند. در آن زمان، همکاران او مشغول ساخت بازیهای «استاروارز» بودند. زمانی که او به تنهایی اسپایدرمن میساخت.
نیکولیچ یک بازی عمودیِ رونده ساخت که در آن، اسپایدرمن بین ساختمانها تاب میخورد و در مسیر خود دشمنان را از پا درمیآورد. آنها در عوض سعی میکردند تارهای عنکبوت را ببرند. در مرحلهی پایانی اسپایدی با فرار از پرتابهای بمب توسط «گرین گابلین» دشمن اصلی بازی را از پا درمیآورد و بازی به انتها میرسید.
اما این پایان نبود. بازی دوباره از ابتدا شروع میشد، این بار کمی سریعتر از قبل و دوباره تا آخر میرفت و دوباره از ابتدا شروع میشد. باز هم کمی سریعتر. پایانی وجود نداشت.
بازی همیشه بخشی از خانوادهای بود که بچههای من در آن بزرگ شدند.
نیکولیچ در گفتگوی تلفنی با پلیگان گفته است: «من کنترل کامل ساخت بازی را در اختیار داشتم، و تصمیم گرفتم که یک بازی عمودی بسازم. بازی استاروارزی که مشغول ساخت آن بودیم هم همین سبک را داشت، اما سختتر بود، از نظر فنی، چرا که آنها میخواستند واکرها به حرکت دربیایند. ساختن یک بازی عمودی منطقی به نظر میرسید، چون اسپایدرمن بین ساختمانهای بلند تاب میخورد.»
اولین بازی اسپایدرمن تاریخ در سال 1982 منتشر شد، در حالی که یک کمپین تبلیغاتی تلویزیونی آن را پشتیبانی میکرد. فروپاشی بازار بازیهای آتاری یک سال دورتر بود و اسپایدرمن فروش خوبی را تجربه کرد، و هنوز هم توسط طرفداران آتاری 2600 ستایش میشود.
نیکولیچ که حالا بازنشست شده، تقریبا اتفاقی به سمت طراحی بازی کشیده شد. او کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی است و یک مدرک کارشناسی در رشتهی مهندسی فناوری دارد، که به طور خاص به برنامهنویسی کامپیوتری مرتبط است. با این حال، در ابتدا او در یک نیروگاه انرژی هستهای کار میکرد. به عنوان یک برنامهنویس سیستمهای مانیتورینگ.
او بعدها با اصرار گردانندگان شرکت برادران پارکر به تیم آنها ملحق شد: «آنها واقعا میخواستند من برایشان کار کنم. من توانیاش را داشتن، اما به عنوان یک زن، به آنها کمک میکردم که به سهم مورد نظرشان از تنوع استخدام برسند. پس خیلی سخت تلاش کردند من را قانع کنند. و زمانی که آنجا کار میکردم همیشه با من با احترام برخورد کردند.»
او میگوید که برخی از دوستانش در آن زمان معتقد بودند که او مرتکب اشتباه شده است: «آنها نمیتوانستند بفهمند که چرا من بازی ویدئویی میسازم.»
نیکولیچ به غریزهاش اطمینان کرده و به حرف آنها گوش نمیدهد:
بازیها در آن زمان بیهوده به نظر میرسیدند، اما حدس میزنم، با توجه به جایگاه فعلی بازیها، حق با غریزهی من بوده است.
خالق اولین بازی اسپایدرمن تاریخ دوران فعالیت در شرکت برادران پارکر را بهترین دوران زندگی حرفهایاش مینامد. تیم کوچک توسعهدهندگان به دستگاههای آرکید سکهای هجوم میبردند تا ایده بگیرند. سر میز شام با هم دربارهی کار حرف میزدند و مشورت میکردند و جواب مشکلات مشخص برنامهنویسی را مییافتند.
ما همه سخت کار میکردیم. ما مسائلی را حل میکردیم که تا قبل از آن حل نشده بودند. سرگرمکننده بود.
در آن زمان، لایسنسکنندگانی همچون «مارول» به اینکه پولی از سازندگان بازی بگیرند و عقب بایستند راضی بودند. نیکولیچ میگوید که در آن زمان هیچ ارتباطی با مارول نداشته و حتا طرح بازی را به آنها نشان نداده است.
فاصلهی زیادی بین قراردادهای امروز و زمان ساخت اولین بازی اسپایدرمن افتاده است، که حالا بازیسازها با صاحبان حقوق معنوی برای بسیاری از جزئیات بازیها هم همکاری تنگاتنگی دارند.
پس از اسپایدرمن، نیکولیچ یک بازی Care Bears ساخت. خیلی زود، بازار آتاری به هم خورد و نیکولیچ را بیکار کرد. همزمان با اوج گرفتن نینتندو در سال 85، نیکولیچ تشکیل خانواده داده بود و تصمیم داشت چهار فرزند خود را پرورش دهد.
او میگوید که لارا نیکولیچ سال 1982 با دیدن «کیفیت سینمایی و محبوبیت» بازیهای امروز شگفتزده میشود. و او حالا هنوز هم با صنعت بازیهای ویدئویی ارتباط دارد. دو تا از فرزندان او برای شرکتهای بزرگ بازیسازی کار میکنند. «کایل نیکولیچ» آرتیست فنی ارشد در استودیوی DICE است و دیگری، «ایوان نیکولیچ» طراح ارشد است در «بانجی».
بازی همیشه بخشی از خانوادهای بود که بچههای من در آن بزرگ شدند.
لارا میگوید: «و من فکر میکنم که آنها [فرزندانم] به اینکه من یک بازی ساخته بودم افتخار میکردند. من حتما افتخار میکنم.»