در دستگاه جامعهشناسی ساختارگرا بنیانهای اصلی یک جامعه زنجیرهوار به هم متصلاند. در این زنجیره تمام کسانی که سعی میکنند خود را پرومته ی گسسته زنجیر کنند همچنان درون این ساختار نقش ایفا میکنند. از خانواده تا مدرسه، از بازار تا صنعت، از دولت تا بخشداری یک روستای کوچک، از بزرگراه تا کوههای بنبست، از سیگار کشیدن تا قتل و … همه و همه در یک دایرهای پر از اقطار و قطاعهای گوناگون به یکدیگر متصلاند. این اتصال تا حدی پیچیده و سهمگین است که بررسی یک موضوع یا پدیدهی جامعه شناختی بدون توجه به دیگر چرخدندههای متصل با آن تقریباً امری غیرممکن است. The Wire سریالی گرچه نه با چارچوبی جامعهشناسانه اما با نگاهی دقیق و موشکافانه و درعینحال جامع، جامعهی بستهی مفروضی در شهر بالتیمور را مورد بررسی قرار میدهد. داستان سریال پا گرفتن گروههای مختلف اجتماعی را از صدر تا ذیل دنبال میکند و در این راه به احدی بهعنوان قهرمان نگاه نمیکند. همه در طیفی خاکستری با تونالیته ی مخصوص به خود به روی سن میآیند و در چرخهای تکرار، بازتولید و فرآوری میشوند. سریال به دور از هرگونه شلنگتخته بازیهای مخصوص سوپرسریالهای شبکهی HBO سعی در بیان یک فضای منحصربهفرد در غالب یک داستان مهیج دزد و پلیسی دارد. اما سؤال اصلی اینجاست: چه چیز حد فاصل یک تبهکار را با یک پلیس مشخص میکند. در ادامه با نقد و بررسی سریال The Wire همراه گیمنیوز باشید.
فصل اول سریال The Wire در ارتباط با مختصات زندگی یک گروه خیابانی مواد مخدر به رهبری ایوان بارکزدیل است. تلاش سریال برای نشان دادن هرم توزیع مواد، رابطها، نقش پلیسهای فاسد و غیر فاسد، نقش دادگاه و همچنین رابطهی مردم عادی و بالأخص فرودست جامعه با این گروهک مواد کاملاً موفقیتآمیز بوده است. فصل اول با کارگردانی بینظیر خود توانست چشمان علاقهمندان به سریال را در کمتر زمانی به دنیای جدیدی از سریال سازی فارغ از هر روایت سورئال، فانتزی یا ابرقهرمانانهای جلب کند. فصل اول سریال The Wire را باید نیای سریال Breaking Bad دانست که در هردوی سریالها توجه به عوامل پیش برندهی شخصیت در طول اپیزود، گره محکمتری نسبت به اختیار و تصمیم فرد بر زندگیاش میزند و مانند رانهی مرگی او را به سمت مقاصد نامعلوم و ناخواسته هل میدهد.
اما فصل دوم یکی از زیباترین فصول سریالی نه تنها منحصر به The Wire بلکه تمامی سریالهای چندین سال اخیر است. در اسکلهای در بندر بالتیمور، جایی که یکی از قدیمیترین سندیکاهای کارگری در آن فعالیت میکند دزدی از کانتینرها تنها راه گذران عمر کارگران بارانداز شده است. اما واقعهای عجیب این دزدیها را به سمت و سویی دیگر سوق میدهد و باعث به وجود آمدن شرایط پیچیدهای برای تکتک کارگران میشود. نقش پررنگ شخصیت زیگی سابوتکا و اوج گرفتن تأثیرگذاری او بر اتفاقات پیرامونش یکی از استادانهترین و پیچیدهترین نقشهای سریالی است که هم بازیگر، هم نویسنده و هم کارگردان توانستهاند به زیبایی آن را به تصویر بکشند و آن را با تمام عادات نامتعارف خود باورپذیر کنند. گویی کارگردان و بازیگر هردو به بصیرتی از نقش دستیافتهاند که ترومای آن را میتوانند در ذهن یکیک تماشاگران خود بیدار کنند.
بینندهای که با اشتیاق فصل اول و دوم The Wire را دنبال کرده است از دیدن فصل سوم آن قطعاً دچار هیجان بیشازاندازهای خواهد شد. چراکه قرار است جرحوتعدیلهای تازهای در داستان اتفاق بیفتد. سریال بر محوریت محلهای به نام همستردام – ترکیب هوشمندانهای از همستر و آمستردام، یکی نماد به دام افتادن و کوشش بیثمر بر روی چرخ گردان و دیگری نماد آزادی مدنی و اجتماعی – که پلیس برای فروشندگان مواد فراهم کرده است میگردد. اتفاقی عجیب اما کاربردی برای جمعکردن تمامی فروشندگان خرده پای مواد در گوشهای از شهر و به حداقل رساندن جرائم جنحی و جانبی که گریبان گیر پلیس شهر بالتیمور است. سازندگان سریال با فراست خاص خود از هرگونه نتیجهگیری درست یا نادرست دربارهی این استراتژی یک پلیس سرکش، خودداری میکنند و سعی میکنند داستان خود را پیگیری کنند و به توصیف فضای داستان اکتفا کنند.
در انتهای فصل سوم با تغییر ترکیب افراد حاضر در داستان، سریال سمت و سویی جدید به خود میگیرد. ظهور دستهای جدید مواد به ریاست مارلو استنفیلد باعث به وجود آمدن جنایات تازهای در بالتیمور میشود. فصل چهارم The Wire با محوریت این جنایات کار خود را دنبال میکند. از طرفی دیگر پازل اجتماع بندر بالتیمور با نشان دادن وضعیت مدارس و وضعیت سیاسی آن کامل میشود. حال موقع ترسیم کلیتی از خانواده، اجتماع، مدرسه، پلیس و شهرداری بهمثابه حکومت حاکم بر بالتیمور است. مخاطبی که بااحتیاط تمام جزییات سریال را تاکنون دنبال کرده است فهمیده است که در نهاد و عملکرد هیچکدام از کاراکترها، اخلاق به معنای مثبت آن وجود ندارد. هر یک به اقتضای شرایطی که در آن قرار میگیرند میتوانند بهراحتی اخلاق را زیر پا بگذارند. این موضوع بهتنهایی قابل عمومیت بخشیدن بهتمامی جوامع انسانی است که بالتیمور نمایندهی آن است. شخصیتهای سریال هر یک بهراحتی میتوانند دروغ بگویند، دزدی کنند، خیانت کنند، زیرآب همدیگر را بزنند، قتل و صدمه بزنند و تمام وضعیت قانونی را خدشهدار کنند اما همچنان مورد قبول جامعه بلکه محبوب آن باشند.
فصل پنجم که اختتامیهای بر سریال نیز هست فصل نتیجهگیری مختصری دربارهی سریال است. پلیس که از همهی راههای موجود برای دستیابی به تبهکاران بهکل ناامید شده خود به تبهکاری و شکستن قانون روی میآورد و از صدمه زدن تا صحنهسازی همه را مباح میشمارد. دیگر ما با یک دسته تبهکار روبهرو نیستیم بلکه با جامعهای تبهکار روبهروییم که هرکس به طریقی سعی در ضربه زدن به دیگری را دارد. The Wire حال تبدیل به چرخهای تکرارشونده شده است که همهی تلاشهایی که تابهحال نشان دادهشده بود اعم از خوب و بد، انگار به زبالهدان تاریخ سپردهشده است و تکرار هماکنون آغازشده است. همچنان موادفروشان در شهر پرسه میزنند و هم چنان قتل و غارت اتفاق میافتد و هم چنان پلیس درگیر همان مسائل همیشگی است. سازندگان سریال پرسشهایی بنیادین را پیش روی مخاطب خود میگذارند: آیا فرار از این موقعیت اساساً امکانپذیر است؟ آیا قانون قابلیت به ذیل کشیدن روابط اجتماعی یک جامعه را دارد؟ آیا جرم با گذشتن از این مراحل تعریف کردنی است؟
درمجموع سریال The Wire را باید یکی از استخوان دارترین سریالهای قرن حاضر نامگذاری کرد. داستان عمیق و تأثیرگذار و کارگردانی کمنظیر توانسته است بهرغم تمام رنجها و زشتیهایی که سریال در قاب تلویزیون تصویر میکند، اثری هنرمندانه و بدیع از جامعهی خود بنا کند. اثری که تا سالها میتواند الهامبخش سازندگان سریال و فیلم باشد. کسانی که بهجز پول و شهرت هنوز جایی برای دغدغههایی از جنس جامعه و هنر در خود دارند.