در این مطلب با گیمنیوز همراه باشید تا به مرور ترسناکترین قسمت های تاریخ سریالهای تلویزیونی که حسابی ما را به وحشت میاندازند بپردازیم.
فیلمهای سینمایی برای بینندگان تصویری بزرگ، صدای بلند و رسا و تجربه جمعی لذتبخشی فراهم میکنند، با این حال سریالهای تلویزیونی صمیمیت خاصی دارند که تجربهای بسیار متفاوت از فیلمها رقم میزنند. چنین مقولهای خصوصاً در زمانی که بحث ترساندن بیننده در میان باشد بسیار بررنگ است. شاید تصویر کوچکتر باشد، اما تجربه تنها نشستن روی کاناپه، در تاریکی، مقابل تلویزیون و تماشای سریالی ترسناک بهراحتی قابل چشمپوشی نیست.
تاکنون سریالهای تلویزیونی ترسناک زیادی ساخته شدهاند، اما ترسناکترین قسمت های تاریخ متعلق به سریالهایی هستند که صرفاً در ژانر ترسناک نیستند. سریالهای آنتولوژی (سریالهایی که در هر قسمت داستانی متفاوت دارند) مانند The Twilight Zone و The Outer Limit سبکهای ترسناک، فانتزی و علمی-تخیلی را ترکیب کرده و همواره خلاقانه و عجیب بوده، اما هرگز تماماً به دنبال ترساندن بیننده نبودهاند. به همین دلیل هم قسمتهای ترسناک آنها بسیار بهتر و اثرگذارتراند. در طرف مقابل سریالهای آنتولوژی ترسناک قرار دارند که فراموششدنی بوده و هیچگاه در ترساندن مخاطب توفیق نداشتهاند.
در سالیان گذشته، سریالهایی همچون «آینه سیاه (Black Mirror)» میراث این سریالهای کلاسیک موفق را ادامه دادهاند. در بسیاری از موارد، این قسمتهای ترسناکاند که محبوب بینندگان بوده و چنین مسئلهای هنوز هم صدق میکند. شاید ترساندن مخاطب روز به روز دشوارتر شود، اما ترسناکترین قسمت های تاریخ سریالها که در ادامه مرور خواهیم کرد همچنان به همان اندازه که اولین بار پخش شدهاند ترسناکاند.
۹. قسمت «Mirror, Mirror» از سریال Amazing Stories
سریال آنتولوژی کلاسیک دهه ۸۰ در سبک علمی-تخیلی/فانتزی توسط استیون اسپیلبرگ افسانهای تهیه شده و همانطور که با دیدن نام وی انتظار میرود، افراد بااستعداد زیادی در ساخت این سریال دست داشتهاند. قسمت «Mirror, Mirror» که در سال ۱۹۸۶ په روی آنتن رفته، توسط مارتین اسکورسیزی کارگردانی شده و ترسناکترین قسمت این مجموعه است. این اپیزود داستان یک رماننویس داستانهای ترسناک را روایت میکند که همواره با نگاه کردن به سطوح منعکسکننده، موجودی وحشتناک را میبیند. این موجود هر بار به وی نزدیک و نزدیکتر میشود و حضور وی چنان این قسمت از سریال را ترسناک کرده که آرزو میکنید کاش اسکورسیزی بیشتر روی ژانر وحشت تمرکز میکرد.
۸. قسمت «The House That Bled To Death» از سریال Hammer House of Horror
این سریال آنتولوژی بریتانیایی در تنها ۱۳ قسمت در سال ۱۹۸۰ پخش شد اما همچنان بهعنوان یک ترسناک کلاسیک باکیفیت شناخته میشود. عنوان این اپیزود بهخوبی داستان را شرح میدهد: زوج جوانی به همراه دخترشان به خانهای نقل مکان میکنند که سالها پیش در آن قتلی وحشیانه اتفاق افتاده است. طبیعتاً تجربه آنها در این خانه به هیچ وجه خوشایند نیست و لحظاتی زجرآور برایشان رقم میخورد؛ از جمله در یک صحنه که ترکیدن لوله در جریان تولد دختر کوچک خانواده، مهمانان را غرق در خون میکند.
۷. قسمت «Playtest» از سریال Black Mirror
سریال آینه سیاه با ایدههای دیوانهوار و خلاقانهاش دیگر زبانزد شده است. اپیزود Playtest شاید بهترین ایده را در میان قسمتهای دیگر این سریال نداشته باشد، اما قطعاً وحشتناکترین در میان آنها و البته یکی از ترسناکترین قسمت های تاریخ سریالهاست. در این قسمت وایت راسل نقش جوان جهانگردی را ایفا میکند که تصمیم میگیرد برای شرکت در برنامه تست یک فناوری واقعیت افزوده بسیار عجیب داوطلب شود. این فناوری وحشتناکترین ترسهای کاربر را به لطف واقعیت افزوده در مقابلش قرار میدهد. چارلی بروکر نویسنده خلاق سریال، این قسمت را با همکاری دن تراختنبرگ (10 Cloverfield Lane) نوشته و مجموعهای از صحنههای کابوسوار را در قالب تجربههای ترسناک راسل به مخاطب نشان میدهد. شاید قسمت پر سروصدای Bandersnatch هایپ زیادی به پا کرده باشد، اما تجربه ویدئو گیمی Playtest به مراتب جذابتر است.
۶. قسمت «Blink» از سریال Doctor Who
سریال «دکتر هو» برای بسیاری از این جهت مشهور است که در سالیان بسیار دور، برای ترساندن کودکان بسیار مناسب بوده است. توانایی این سریال در ترساندن در قرن ۲۱ بسیار کاهش یافت اما قسمت «Blink» که در سال ۲۰۰۷ پخش شد توانست در این زمینه استثنا باشد. در این قسمت با «فرشتگان گریان» آشنا شدیم؛ موجودات مرگبار و ترسناک مجسمهمانندی که قربانیان خود را هنگامی که چشمانشان را میبندند، به آرامی تعقیب میکنند. این قسمت که توسط استیون موفَت نوشته شده، از لحاظ کارگردانی بیشتر به فیلمهای ترسناک کلاسیک نزدیک است تا ماجراجوییهای علمی-تخیلی خانوادگی و البته از پایانبندی بسیار پیچیده و جذابی هم برخوردار است.
۵. قسمت «The Bent-Neck Lady» از سریال The Haunting of the Hill House
نقطه عطف سریال ترسناک سال گذشته نتفلیکس این بود که علاوهبر برخورداری از محتوا وحشتناک، بار درام سنگینی را نیز حمل میکرد. قسمتهای دیگری از این سریال هم بودند که وحشت متداول و سنتی را ارائه میکردند، اما هیچکدام با The Bent-Neck Lady و اثر احساسی ( و ترسناک) شدید آن قابل مقایسه نیستند. این اپیزود روی زندگی غمناک نل کرین تمرکز دارد، و در لحظات پایانی فراموشنشدنی آن میفهمیم که او در واقع همان «بانوی خمیدهگردن» است؛ شبح وحشتناکی که خود او را برای دههها آزار میداده. این قسمت شما را به یک اندازه وادار به جیغ زدن و گریه کردن میکند.
۴. قسمت «Mirror Image» از سریال The Twilight Zone
نمیشود به فهرست ترسناکترین قسمت های تاریخ سریالها اشاره کرد اما نام یکی از قسمتهای سریال شاهکار The Twilight Zone، محصول ۱۹۶۰ را نبرد. آنتولوژی کلاسیک راد سرلینگ در طول سالهای پخش خود قسمتهای ترسناک زیادی داشت، اما اپیزود Mirror Image احتمالاً بهترین آنهاست. مانند بسیاری از قسمتهای این سریال، این قسمت هم ساختاری بسیار ساده دارد و دقیقاً همین ویژگی است که آن را بسیار جذاب میکند. زنی در یک ایستگاه اتوبوس به فردی برمیخورد که کاملاً شبیه اوست. وی پس از مدت کوتاهی پی میبرد که این بدل ترسناک، قصد جان او را دارد تا جایش را بگیرد! این قسمت مملو از وحشت وهمآور و دلهره است و البته پیچش داستانی بزرگی هم دارد.
۳. قسمت «Hush» از سریال Buffy
سریال Buffy در ژانرهای مختلفی قرار داشت: کمدی، عاشقانه، موزیکال، اکشن، درام. اما نباید فراموش کرد که این سریال درباره خونآشامها (و کشتن آنها) هم بود و بنابراین ژانر ترسناک هم از بخشهای جدانشدنی آن بود. جاس ویدون، سازنده این سریال، هر از چندگاهی در سریال اطمینان کسب میکرد که موفق به ترساندن بینندگان شده است. Hush بهترین قسمت ترسناک سریال است که از زمان پخش همواره محبوب طرفداران آن بوده و هیولایی فراموشنشدنی (جنتلمن صدادزد)، ایدهای فوق العاده (دو سوم طول این قسمت فاقد دیالوگ است) و البته یکی از بهترین صحنههای وحشت ناگهانی (Jump Scare) تاریخ را در خود دارد. این قسمت یکی از بهترین نمونههای کلاسیک سریالهای تلویزیونی است که به همان اندازه وحشتناک بودن خود، هوشمندانه، شجاعانه و تأثیرگذار هم هست.
۲. قسمت «Lonely Souls» از سریال Twin Peaks
سریال Twin Peaks تا همینجای کار بسیار عجیب و زننده بوده، اما این قسمت هفتم فصل دوم سریال بود که توانست مسیر آن را به معنای واقعی به سمت قلمرو ژانر وحشت حقیقی ببرد. این قسمت به نویسندگی مارک فراست و کارگردانی دیوید لینچ افسانهای، بالأخره آشکار میکند که قاتل لورا، پدرش لیلند پالمر یوده است. او که توسط روح بدذات باب تسخیر شده بوده، بار دیگر دست به قتل میزند و این بار مدی را در سکانسی تهوعآور و وحشتناک میکشد؛ سکانسی که بهمعنای واقعی مرزهای آنچه در صفحه تلویزیون قابل نمایش بود را فراتر برد. این قسمت تا پیش از رسیدن به صحنه پایانی خود، اتمسفری سنگین و وحشتآور را طی تلاش مایک برای حس کردن روح باب در میان مهمانان هتل بزرگ شمالی ایجاد میکند. خشونت سکانس آخر بهعلاوه فریادهای دیوانهکننده مدی هنگامی که لیلند/باب او را میکشد، همواره در ذهن حک میشوند. حقیقت ترسناکی که قاتل لورا پدرش بوده نیز به همان اندازه اثرگذار است و سریال را به مسیری بسیار تاریکتر از آنچه همگان تصور میکردند میبرد.
۱. قسمت «Home» از سریال X-Files
تعداد انگشتشماری اپیزود وجود دارد که به اندازه این قسمت از سریال X-Files معروف باشند. این اولین قسمت از سریال بود که در ابتدای پخش به بینندگان هشدار میداد و علیرغم محبوبیت بسیار زیاد این مجموعه نزد مخاطبین، تنها یک بار توسط شبکه فاکس بازپخش شد (در جریان برنامه ویژه هالووین ۱۹۹۹). در هر فصل از این سریال قسمتهایی وجود داشتند که با عنوان «هیولای هفته» شناخته میشدند و نوعی شخصیت یا نیروی فراطبیعی و یا جنایتکاری با قابلیتهای بسیار خاص را شامل میشدند؛ قسمت Home نیز در همین دسته قرار میگرفت. کشف جسد از ریختافتاده یک نوزاد، مولدر و اسکالی را به رازی کابوسوار هدایت میکند که شامل زنای با محارم، زنی فاقد اعصای بدن و برادران بدترکیب و خونخوار پیکاک میشود. نویسندگی این قسمت برعهده جیمز وانگ و گلن مورگان بوده و در ساخت آن از فیلمهای ترسناک کلاسیکی چون «کشتار با اره برقی در تگزاس» و «تپهها چشم دارند» الهام گرفته شده است. با وجود گذشت ۲۰ سال از پخش آن، هنوز هم این قسمت بسیار وحشتناک است.