The Favourite آخرین ساخته ی یورگوس لانتیموس کارگردان خوش ذوق یونانی است که هفتمین فیلم بلند او در مقام کارگردان نیز محسوب میشود. لانتیموس پیش از این برای ساخت فیلمهای Dogtooth و Lobster در بین سینمادوستان فارسی زبان به ساخت فیلمهایی با حال و هوای خاص مشهور شده بود. The Favourite نیز مانند دیگر فیلمهای لانتیموس فضایی منحصر به فرد و ماجرایی عجیب پیش روی ما میگذارد. در ادامه با نقدی دیگر بر فیلم The Favourite با گیمنیوز همراه باشید.
داستان فیلم به صورت نمادین و خیالی در زمان حکمرانی ملکه آن، اولین ملکه بعد از پیوستن پارلمان اسکاتلند و انگلستان و به نوعی ملکه بریتانیای کبیر در فاصلهای میان 1707 و 1714 اتفاق میافتد. جایی که سارا دوست و مشاور ارشد ملکه انگلستان با سوءاستفاده از ضعف شخصیت و عدم استقلال ملکه و همچنین بیماری وی باعث برافروختن جنگی خونین و پرهزینه میان کشور خود و فرانسه میشود. در این میان ورود دختر خالهی سارا به قصر، به قصد فراهم کردن شرایط کار برای خود، قواعد حاکم بر آنجا را بر هم میزند. او پلههای ترقی را به سرعت طی میکند و باعث میشود توازن قوا در قصر به هم بخورد.
لانتیموس در این فیلم نیز مانند دیگر فیلمهای خود دیدگاه منحصر به فرد خود را برای روایت حفظ کرده است. گرچه از بازیهای مکانیکی و رباتی دیگر خبری نیست اما نحوهی گذشت داستان و خط فکری او همچنان قدرت نمایی میکند. در اینجا خود داستان به علت مضحکه کردن تاریخ و فرهنگ درباری قرن هجدهم انگلستان بازیهای مخصوص به خود را تولید میکند. لانتیموس از نگاه یک فیلمساز با بازنگری اساسی در داستانها و قصههای مارک توآینمآبانه قرن هجدهمی انگلستان، آن را بازخوانی میکند و قصهای منحصر بهفرد از تبادل قدرت به ما ارائه میدهد.
او در پی تکرار مکررات خوانده شده و نوشته شده از رابطهی شاه و گدا نیست، بلکه سعی میکند با ریتمی تند و معوج داستان خود را در قالب روابط حاکم بر یک قصر پیگیری کند. مبارزهی کارگردان نه برای خلق دنیایی از تقابل شاهزادگان و گدایان، مظلومان و ظالمان بلکه تحیلیل چرایی و چگونگی به وجود آمدن روابط و حلقههای تورِ قدرت درون قصر است. The Favourite در طی روند طولی خود این اعوجاج را بیشتر نشان میدهد. آنگونه که کارگردان میزان انحنای لنزهای خود را برای نشان دادن پرسپیکتیو راهروها و فضاهای قصر هر لحظه بیشتر و بیشتر میکند و اینگونه به تماشاچی القا میکند که گرچه سطح بیشتری از فضا برای نشان دادن به دست آمده، اما عمق و محتوای آن هر لحظه کمتر و کمتر میشود.
گرچه زاویه ی دوربین از پایین به بالا در قواعد سینمایی نشان دهنده شکوه و عظمت شخصیت مورد نظر است اما لانتیموس با افراط در این امر و همراه کردن آن تحدب و انحنا در تصویر، پوچی و بیمعنایی شخصیتها را در این بازی هدف گرفته است. همراه شدن وضعیت عصبی و مزاجی ملکه این بیمعنایی و بیرونقی قدرت را صدچندان کرده است و شخصیتها را گرفتار بندهایی نامرئی میکند که قابل گسستن نیستند.
پارودی لانتیموس از وضعیت تاریخی، اجتماعی و سیاسی آن زمان انگلستان الزاما نباید به نتیجهای خاص منجر شود. The Favourite سامانهی قدرت را نه در فروغلتیدن به روایتهای تاریخی بزرگ بلکه در روابط عاشقانه و سیاستمدارانهی سه زن میبیند که با اینکه از وجوه انسانی تهی نشدهاند، ماحصل فعالیتهای آنها بسیار میتواند خونین و وحشتناک باشد.
در صحنهی آخر که لانتیموس میخواهد ذات پایدار قدرت را با اجرای یک سوپر اکسپوز از تودهای خرگوش که حکم کودکان ملکه یا همان تودهی مردم را دارند در تصویری از تصویر ابیگل که با تمام رشد و ارتقای طبقاتیش نتوانسته سهمی از قدرت داشته باشد و ملکهای که درعین بیماری تمام همچنان میتواند اعمال قدرت کند، به تصویر بکشد. با این کار The Favourite گرچه قصهای خرد از ماحصل زندگی سه زن در قصری در انگلستان است اما گویی سایهی خود را بر گسترهی تاریخ میافکند. لانتیموس نمیخواهد این داستان را تهی از احساسات و عواطف انسانی نشان دهد؛ بلکه برعکس تمام توان خود را بر این موضوع میگذارد تا سهم روابط انسانی را در یک قصهی تاریخی خیالی نشان دهد. به همین مناسبت گرچه فیلم از گسستگیهای تصویری رنج میبرد اما این بیمعنایی و عدم پیوستگی تصویری خواسته یا ناخواسته پوچی این روایت را در قالبهای سفت و سخت تاریخی بازنمایی میکند.
The Favourite شاید خلاقیت دیگر آثار قدیمی لانتیموس را از جنبهی شیوهی نوینی برای ارائه قصه و طراحی صحنههای میان شخصیتها نداشته باشد، ولی توانسته همچنان گزندگی و باورناپذیری خود به تاریخ مفاهیم را حفظ کند. همچنان میبینیم که عنصرهای تاریخی واژگون میشوند، مفاهیم کاملا بدیهی باورناپذیر میشوند و دنیا و ارتباطاتش به منتها درجهی بیاعتباری و مسخرگی می رسد و همچنان قدرت باروری تصویر از طریق قواعد به تمسخر گرفته میشود. گویی فیلم هجونامهای علیه فیلمهای پر زرق برق تاریخ قرون وسطای هالیوودی است. آن دسته از فیلمها که با استفاده از عمق میدان و وسعت لنز و استفاده از انواع و اقسام تکنیکهای فیلمبرداری و اصلاح رنگ سعی در باشکوه نمایاندن آن دوران و زیبایی نقاشیوار آن دارند. همهی این زیباییهای کذایی را لانتیموس با اعوجاج در داستان و تصویر و استفاده از صحنههایی مانند پرت کردن پرتقالهای خونی به دلقک قصر به سخره میگیرد و به چالش میکشد.
The Favourite با ریتم تندی که اتخاذ میکند گرچه نمیتواند تمام مفاهیم و گرههای خود را بگشاید اما با استخوان بندی درست میتواند پابرجا بماند. برای لانتیموس این فیلم تجربهای نوین از سازوکار فیلمسازی در فضایی با عوامل تولید بسیار زیاد و داستانهای به هم مرتبطی است که در دست انداختن تصویر و روایت سایههایی از نحوهی فیلمسازی سورنتینو در فیلم «جوانی» و در نوع پرداخت تاثیر نوع کارگردانی آلبر سرا در فیلم «مرگ لویی چهاردهم» را یادآوری میکند.