The King of Comedy (1982)
انتخاب لوییس برای این نقش در فیلم The King of Comedy از هوشمندی سرشار اسکورسیزی نشات میگیرد. جایی که این شخصیت با الهام از زندگی واقعی خود به تصویری آیندهنگرانه از روپرت پاپکین تبدیل میشود و قادر است مخاطب را از فردای روپرت پاپکینها بترساند. قدرتی که فیلم اسکورسیزی به وجود آن کاملا نیازمند بوده تا به چنین شاهکار بیبدیلی تبدیل شود.
اسکورسیزی در این فیلم با میزانسنهای هوشمندانهای که به آثار کمدی بزن و بکوب طعنه میزنند و با حفظ تم فیلمهای جنایی آمریکایی دهههای هفتاد و هشتاد، قدرتمندانه فرم را با محتوای اثر خود هماهنگ میکند و یک فیلم تاثیرگذار و باورنکردنی خلق میکند که تا مدتها بعد از تمام شدن نیز در ذهن تماشاگر باقی میماند.
فیلم کمدی و جنایی The King of Comedy محصول 1982 یکی از قدرنادانستهترین فیلمهای کارنامهی «مارتین اسکورسیزی» کارگردان به نام و شهیر آمریکایی است که بیشتر از آنکه بر اصل کمدی و جنایی استوار باشد، یک اثر در مذمت زندگی آمریکایی و صنعت سرگرمی است که در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی روزهای به ظاهر خوبی را سپری میکرد. اسکورسیزی در این فیلم با تکیه بر یک فیلمنامهی تراژیک و بازی هوشمندانهی رابرت دنیرو، روند ناکامیهای یک کمدین را به تصویر میکشد و آنقدر واقعی و ملموس و دردآور است که به راحتی میتوان آن را از شاهکارهای سینما حقیقت نامید. به همین سبب فیلم پیشنهادی امشب ما در گیمنیوز این شاهکار بینظیر اسکورسیزی است.
در فیلم King of Comedy یکی از بهترین و در عین حال سادهترین کارگردانیهای مارتین اسکورسیزی را شاهد هستیم. همچنین «پاول دی زیمرمن» که فیلمنامهنویس شناخته شده و پرکاری نیست، در نگارش این فیلمنامه نبوغ خود را در طرح یک موضوع تراژیک در موقعیتهای ابزورد و کمدی سیاه و در قالب دیالوگهایی شبیه به کمدیهای خیابانی و استندآپ کمدی به نمایش گذاشته است. فیلمنامه تا حد زیادی دست کارگردان را برای انتخاب فرم مناسب و لحن متفاوت و کنایهآمیز برای هر سکانس باز گذاشته است و نتیجه یکی از لذتبخشترین تجربههای متناقضنمای سینمای دههی هشتاد میلادی است.
«روپرت پاپکین» (با بازی رابرت دنیرو) فردی با آرزوی تبدیل شدن به یک ستارهی کمدی در صنعت سرگرمی آمریکا است که پس از تکرار ناکامیهایش دست به ابتکار جالبی برای ارائهی استعداد خود میزند. روندی که در فیلم از تبدیل شدن پاپکین به «سلطان کمدی» ترسیم میشود، نموداری واقعگرایانه از تلاشهای ناکام انسانهای بلندپرواز و گوشهگیری است که توسط سیستم و قدرتمندان حوزهی فعالیتشان سرکوب شدهاند. انزوای پاپکین و پافشاری او برای رسیدن به خواستهاش، به یک امر بدیهی در فیلم تقلیل داده نشده و او مدام در تکاپو برای برداشتن موانع اضافه و تراشیده شده در سر راه خود نشان داده میشود.
پاپکین به نوعی نماد جامعهی مستعدی است که توسط سرمایهداران و قدرتمندان به گوشهگیری و انزوا محکوم شده است که برای مبارزه راهی جز خشونت پیدا نمیکند. در هر سکانس از فیلم میل به خویشتنداری و پایبندی به منش متمدانه برای این مبارزهی لاجرم دیده میشود و اسکورسیزی تمام تلاشش را کرده تا طغیان نهایی شخصیتهای فیلم مخصوصا پاپکین و «ماشا» (با بازی ساندرا برنهارد) که یک جامعهستیز بالفطره است خلقاساعه و ناگهانی به نظر نرسد. فیلم تا حد زیادی موفق میشود دلایل این دو برای کار احمقانهشان را بیپرده روایت کند و جایی برای این سوال باقی نگذارد: واقعا هیچ راه دیگری برای موفقیت نبود؟
اسکورسیزی با دستآویز قرار دادن استعداد بینظیر رابرت دنیرو در کنترل لحن و انتقال احساس به وسیلهی کلام، موقعیتهای در ظاهر کمیکی خلق میکند که در باطن تلخ و ناراحتکننده هستند. فیلم رفته رفته مخاطب را به این احساسات عادت میدهد و در بزنگاهی تکرار نشدنی بیانیهی خود در باب غمانگیز بودن زندگی امثال پاپکین را صادر میکند. آیا وقت برای تبدیل شدن به یک ستارهی کمدی هست؟ آیا قدرتمندان این حوزه قدر همهی استعدادها را میدانند و به آنها پر و بال میدهند یا خود را سلطان کمدی میدانند و ورود تازهکارها را نمیپذیرند؟
در کنار دنیرو، جری لوییس به خوبی از عهدهی ایفای نقشش برآمده و به تشکیل تصویر هوشمندانهای که اسکورسیزی در سر داشته کمک زیادی کرده است. این کمدین محبوب و مشهور آمریکایی (که حدودا یک سال از مرگش میگذرد) در این فیلم تواناییهای خود در زمینههایی غیر از کمدی را به رخ میکشد و ثابت میکند برای ستاره شدن نیازی به ثابت ماندن در یک فرم نیست. او یک «دلقک» واقعی را به نمایش میگذارد که روی صحنه و در مقابل مخاطب میخندد اما در پشت پرده زندگی راضیکنندهای ندارد و درگیر مشکلات بسیاری است. جری لوییس نمونهی کامل شدهی مردی است که استعداد خود را به نیازهای متوقع سیستم فروخته و به چیزی تبدیل شده که روزگاری از آن متنفر بوده است.
انتخاب لوییس برای این نقش در فیلم The King of Comedy از هوشمندی سرشار اسکورسیزی نشات میگیرد. جایی که این شخصیت با الهام از زندگی واقعی خود به تصویری آیندهنگرانه از روپرت پاپکین تبدیل میشود و قادر است مخاطب را از فردای روپرت پاپکینها بترساند. قدرتی که فیلم اسکورسیزی به وجود آن کاملا نیازمند بوده تا به چنین شاهکار بیبدیلی تبدیل شود.
فیلم سلطان کمدی، یکی از نمونههای درخشان جنابت برای بقا در سینمای پیش از 2000 است که موفق میشود با ارائهی تصویری متناقض از جامعهی آمریکایی، رویای یک سرخوردهی با استعداد را به نمایش بگذارد. اسکورسیزی در این فیلم با میزانسنهای هوشمندانهای که به آثار کمدی بزن و بکوب طعنه میزنند و با حفظ تم فیلمهای جنایی آمریکایی دهههای هفتاد و هشتاد، قدرتمندانه فرم را با محتوای اثر خود هماهنگ میکند و یک فیلم تاثیرگذار و باورنکردنی خلق میکند که تا مدتها بعد از تمام شدن نیز در ذهن تماشاگر باقی میماند.