با وجود اینکه مدتی از اکران و عرضهی نسخهی خانگی فیلم کاپیتان مارول میگذرد، این فیلم هنوز هم داغ است و برای برخی از طرفداران مارول و کمیکهایش، این سوال هنوز پابرجاست. چرا کاپیتان مارول در کمیکها پسر است ولی در فیلم یک دختر؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش حیاتی و مهم، باید ابتدا آن را درک کنیم و ببینیم که آیا واقعا چنین اتفاقی افتاده است؟ سوال خوبی است، اما برای رسیدن به جواب باید کمی از عقبتر شروع کنیم:
در اواخر دههی 1930 میلادی «دیسی» (DC) چند شماره کمیک سوپرمن منشر کرد و برای همیشه دنیای کمیکها را تغییر داد. پس از آن در موارد زیادی نویسندگان و طراحان به تقلید از سوپرمن روی آوردند که بعضی از آنها از دیگر تقلیدها موفقیتآمیزتر بودند. یکی از موفقیت آمیزترین آنها که خود سوپرمن آن را پرفروش کرد کایپتان مارول کمیکهای Fawcett بود.
او پسر جوانی به نام «بیلی بستون» (Billy Baston) بود که با گفتن کلمهی جادویی “Shazam“ میتوانست خودش را تبدیل به «کاپیتان مارول» بکند. یک ابرقهرمان با قدرتهایی مشابه سوپرمن. تعداد زیادی کمیک دربارهی او و خانوادهاش نوشته شد، تا اینکه دیسی دست به شکایتی زد مبنی براینکه کاپیتان مارول یک کپی از سوپرمن بوده است. این شکایت در نهایت خارج از دادگاه با توافق بین دوطرف به پایان رسید زیرا آنقدر به طول انجامیده بود که حتی ابر قهرمانها نیز با آن سقوط کرده بودند.
کاپیتان مارول درنهایت کشته شد و از میان رفت.
چندسال بعد مارول صف تازهای از قهرمانها را ایجاد کرد که کاپیتان مارول نیز در میان گزینه ها دیده میشد. مارول شخصیت تازهای با عنوان Mar-vell ایجاد کرد. Mar-vell یک جنگجو از نژاد Kree است. میان شخصیتهای فرعی داستان نیز، دختری با نام «کارول دنورز» (Carol Danvers) وجود دارد که مورد علاقه ی قهرمان اصلیست. در یکی از پلاتها کارول به همراه Mar-vell تحت تاثیر نوعی پرتو قرار میگیرند که به آنها قدرتی شبیه یکدیگر میبخشد و به همین خاطر لقب «خانم مارول» (Ms. Marvel) به او داده میشود.
مدتی بعد دیسی تمام حقوق مالکیت معنوی کمیکهای Fawcett را میخرد که شامل نخستین شمارهها از کاپیتان مارول نیز میشود. اما درحالی که این شرکت صاحب قانونی شخصیتها شده، همچنان این علامت تجاری مارول -رقیب اصلی دیسی- است که به همراه اسمِ این قهرمان شنیده میشود. دیسی برای فائق آمدن بر این معضل، «شزم» (Shazam) را نوعی جایگزین اسم کاپیتان کرد.
در طرف دیگر، در دنیای مارول، کاپیتان مارول چندان با موفقیت مواجه نبود. این شخصیت برای بهتر شدن وضع محبوبیت و درامدزایی، چیزهای جدید را امتحان میکرد. از جمله نقشه، لباس تازه و قدرتهای متفاوت و حتی نوعی رابطهی درحال تکامل با همکارش «ریک جونز» بود که شامل تواناییشان درجابهجا شدن با یکدیگر هم میشد. این ویژگی بسیار یادآور کاپیتان مارول متعلق به کمیکهای Fawcett بود. او همچنین توسط EON که یک موجود کیهانی است به عنوان محافظت کننده از دنیا انتخاب و با شکست ادن «تانوس» در یکی از اولین ظهورهای دیوانهوار تایتانها مجازات میشد.
همهی این داستان سراییها انگار بیفایده بود و برای همین مارول تصمیم گرفت در اولین رمان گرافیکی بعدی این شخصیت را برای همیشه بکشد که خودش کاری شجاعانه در آن زمان محسوب میشد. مارول حتی این کار را با قول دادن به اینکه کاپیتان برای همیشه مرده خواهد ماند، برجستهتر نیز کرد. که تا اینجای کاردر این زمینه خوشقول عمل نکردهاند!
اما این موضوع مارول را در معرض تهدید از دست دادن علامت تجاریاش قرار میداد و برای همین آنها یک کاپیتان مارول تازه آفریدند. «مانیکا رمبیو» (Monica Rambeau) یک پلیس نیویورکی بندرگاه، قدرتی را به دست آورده است که با آن میتواند بدنش را تبدیل به هرنوع انرژی بکند. احتمالا تعداد زیادی از مردم دربارهی اینکه او یک زن سیاه پوست است بسیار شاکی بودهاند اما در آن روزها مارول تمام این پرافادههای نژادپرست را نادیده گرفت و به روایت داستانهای کاپیتان مارول جدیدش ادامه داد.
این کاپیتان جدید به «انتقامجویان» (Avengers) میپیوندد و برای مدت کوتاهی نیز رهبر آنها میشود.
مارول اما این یگانه را تنها برای زنده نگه داشتن علامت تجاریاش منتشر کرد.
درهمین زمان ورژن دیسی کاپیتان مارول وارد خط اصلی دنیای آنها شده بود و در رویدادهای لیگ عدالت جهانی (Justice League International) و جاهای دیگر حضور داشت. او به عنوان یک شخصیت ساده، بیگناه با لقب “Big Red Cheese“ به تصویر کشیده شده بود که به شدت با آن چهرهی جدی سوپرمن که سراغ داشتیم، تضاد داشت.
اما در مارول «کارول دنورز» شرایط بسیار سختی را میگذراند. اول آنکه قدرتش برای همیشه توسط روگ دزدیده شده بود. او بدون قدرت، بیمصرف و دچار فراموشی به سراغ پروفسور ایکس برای گرفتن کمک رفت. طبیعتا او در نهایت دزدیده شد و در معرض یک آزمایش قرار گرفت که به او شخصیت و قدرتهای تازه میبخشید. اما او بعدا به عنوان و قدرتهای قبلی خود باز میگردد با وجود اینکه برای مدت کوتاهی خودش را «پرندهی جنگی» (Warbird) مینامد.
اکنون مارول برای تازهترین کاپیتان مارولش به پسر Mar-vell رجوع میکند. او لباس و قدرتی شبیه پدرش دارد. این نسخهی کاپیتان مارول را «پیتر دیوید» نوشته است که مجموعهای طولانی و هجویهای به شدت تاثیرگذار دربارهی ایدهی کلی ابرقهرمانها است. توصیه میکنیم آن را بخوانید. به شدت خنده دار است.
بعد از «جنیس» خواهرش به اسم «فیلیا» عنوانش را برای مدتی در اختیار دارد که آن را بار دیگر به جنیس برمیگرداند. اما درنهایت مارول تسلیم آنچه اجتناب ناپذیر بود شد و بلاخره نام کاپیتان مارول را به کسی که بیش از همه لیاقتش را داشت داد: کارول دنورز.
در عین حال دیسی که کمی موفقیت با ورژن خودش داشت متوجه شد که طرفدارها گیج شده بودند و کاپیتان را “Shazam“ مینامیدند که اسمش نبود بلکه کلمهی جادوییاش و نام جادوگری بود که قدرتهایش را به او داده بود. دیسی اما به جای جنگیدن با این اشتباه، نام شخصیت را در پنجاه و دومین راهاندازی تازهشان به شزم تغییر نام داد.
حالا هر دو فیلم کاپیتان مارول استودیوی «مارول» و شزم استودیوی «دیسی» اکران و منتشر شدهاند و اگر شما هم طرفدار این دو شخصیت ابرقهرمانی و دوستداشتنی هستید، با دیگر مطالب مرتبط گیمنیوز همراه باشید.