Death of a Superhero (2011)
فیلم Death of a Superhero که بر اساس رمانی با همین نام در سال 2011 ساخته شده و دربارهی نوجوانی است با استعداد عجیب در نقاشی که میخواهد تا قبل از مرگش بر اثر سرطان به حداقل چند آرزوی خود برسد.
Death of a Superhero علاوه بر این، شما را به یاد فیلمهای حالخوبی مثل Perks of Being a Wallflower و یا The Fault in Our Stars هم میاندازد، اگرچه به اندازهی آنها آمریکایی نیست و این میتواند مثبتترین نکته در مورد آن باشد.
فیلم Death of a Superhero محصول ایرلند، که بر اساس رمانی نیوزیلندی با همین نام در سال 2011 ساخته شده، دربارهی نوجوانی است با استعداد عجیب در نقاشی که میخواهد تا قبل از مرگش بر اثر سرطان به حداقل چند آرزوی خود برسد. در ادامه با معرفی این فیلم با گیمنیوز همراه باشید.
بعد از تصویر آغازین فیلم با یک گرافیتی معرکه، فیلم Death of a Superhero با تصویری نه چندان بیشباهت به کلیشه دربارهی زندگی یک نوجوان مبتلا به سرطان ادامه پیدا میکند. «دونالد» از خانواده و امکانات خوبی برخوردار است و البته استعدادی بینظیر در نقاشی مدرن دارد، با این حال هیچ انگیزهای در او برای مقاومت در برابر بیماری پیدا نمیشود. میل به زندگی و جاودانگی در دونالد مرده و او به بهبودی خودش هیچ ایمانی ندارد. به همین خاطر است که به واسطهی رفتارهای خطرناکش، به یک مشاور معرفی میشود.
دنیای فیلم کوچک و اتمسفر آن نسبتا روشن است، پس خیلی ساده میتوان جهانی که دونالد و کسی مثل او در این شرایط در آن زندگی میکند را درک کرد. فیلم با ریتم کندی آغاز میشود و برای پرداخت شخصیتهای خود از دیالوگهای روزمره استفاده میکند، بنابراین اگر تحمل شنیدن دیالوگهای معمولی و روزمره با لهجهی نیوزیلندی را ندارید، فیلم احتمالا در دقایق ابتدایی به یک تجربهی نهچندان جذاب برای شما تبدیل میشود.
اما فیلم همچون رمان منبع اقتباسش، یک بعد دیگر هم دارد که در ذهن خلاق دونالد ریشه دارد. انیمیشنهای کتاب کمیک ابرقهرمانی تاریک و هوسانگیز طراحی شده توسط دونالد مدام در ذهن او به واقعیت تبدیل میشوند و سینما آنها را برای شما به تصویر میکشد. تدوین متناوب صحنههای واقعی فیلم و انیمیشنهای در ذهن شخصیت اصلی آن، رفته رفته به بخشی جدانشدنی از فیلم و داستان تبدیل میشود و کمکم متوجه میشویم که ناخوداگاه قدرتمند این پسر شانزده ساله، تقاضاهایی روانشناختی از خود بروز میدهد و مایل است پیش از مرگ برخی از آنها را امتحان کند.
در شرایط تاسف باری که دونالد، خانواده و دوستانش سپری میکنند ناگهان یک دختر از راه میرسد تا همهی معادلات را بر هم بزند. ناگهان دونالد ارزش واقعی زندگی را کشف میکند و میل به جاودانگی در او زنده میشود. ترس از مرگ در این سکانسها از فیلم رخت میبندد و حسِ خوب فیلم اوج میگیرد، تا اینکه فیلم به ما نشان بدهد چه چیزهایی واقعا در زندگی اهمیت دارد و به چه چیزهایی باید دل بست.
فیلم اما در یک بزنگاه حیاتی در خلال رابطهی پدر و پسر، به ما نشان میدهد که انسانها در شرایط بحرانیشان چقدر ساده میتوانند احمقانهترین کارهای ممکن را انجام دهند و بعد آنها را توجیه کنند.
فیلم در ادامه هم تلاش میکند به همین روند ادامه بدهد. تصویری که فیلم از اشتیاق ذهن کنجکاو یک پسر نوجوان برای کشف المانهای جنسی ارائه میدهد بسیار واقعگرایانه است و بازتاب این موضوع در طراحیهای دونالد و اشتیاقش برای همآمیزی دیده میشود. موضوعی که تقریبا یک سوم پایانی فیلم را به خود اختصاص میدهد و در این لحظات فقط میشود در جزئیات داستانی شخصیتها، از جمله شخصیت پدر به چیزی غیر از آن فکر کرد.
Death of a Superhero فیلمی است که چند بار با تمام توان برای اثبات ادعاهای خود دربارهی زندگی تلاش میکند اما فقط یک بار و در رابطه با رابطهی احساسی دونالد و دختر تازه وارد موفق میشود. در نهایت، به کمک همین رابطه و احساساتی که به خوبی میان دو بازیگر رد و بدل میشود میتواند بدون دستیازیدن به یک پایان خوش، به فیلمی تاثیرگذار تبدیل شود.
مهمترین بازیگر فیلم «اندی سرکیس» است که در آن نقش دکتر روانشناسِ مرگشناس را بازی میکند و اگرچه موقعیت چندان تشابهی ندارد، در شخصیت او بخشهایی از دکتر فیلم «گود ویل هانتینگ» با بازی «رابین ویلیامز» دیده میشود. Death of a Superhero علاوه بر این فیلم شما را به یاد فیلمهای حالخوبی مثل Perks of Being a Wallflower و یا The Fault in Our Stars هم میاندازد، اگرچه به اندازهی آنها آمریکایی نیست و این میتواند مثبتترین نکته در مورد آن باشد.