Death and the Maiden (1994)
داستان فیلم دربارهی انقلابی تازه رخ داده در یک کشور ناشناس در آمریکای جنوبی است. کشوری که سالها تحت سلطهی دیکتاتوری بوده و مبارزان زیادی جان و مال و ناموس خود را برای تغییر فدا کردهاند.
فیلم Death and the Maiden یکی از بهترین نمونههای تبدیلِ نمایش به فیلم سینمایی است که با ریتم کلاسیک و ابزار مدرن بازی میکند و در نهایت پیروز از میدان بیرون میآید.
فیلم سینمایی Death and the Maiden (مرگ و دوشیزه) اقتباسی از نمایشنامهای با همین نام نوشتهی «آریل دورفمن» نویسندهی شیلیایی است که در سال 1994 توسط «رومن پولانسکی» در کشور فرانسه ساخته و اکران شد. این فیلم که در آن «سیگورنی ویور» (Sigourney Weaver) «بن کینگزلی» (Ben Kingsley) و «استوارت ویلسون» (Stuart Wilson) در نقشهای اصلی به ایفای نقش پرداختهاند شباهت زیادی به یک تئاتر تلویزیونی دارد، اما تمام و کمال از ویژگیهای سینما استفاده میکند و یک فیلم درخشان سینمایی است. در ادامه با گیمنیوز همراه باشید.
داستان فیلم دربارهی انقلابی تازه رخ داده در یک کشور ناشناس در آمریکای جنوبی است. کشوری که سالها تحت سلطهی دیکتاتوری بوده و مبارزان زیادی جان و مال و ناموس خود را برای تغییر فدا کردهاند. در این میان، «پائولینا اسکوبار» همسر و معشوقهی دوران جوانی «جراردو اسکوبار» وکیل دادگستری که به زودی به سمت معاون رییس جمهور جدید این کشور نائل میشود، به واسطهی شکی راسخ و عمیق، کشمکشی فرادراماتیک به راه میاندازد. نقش پائولینا، بدون شک یکی از دشوارترین و با کیفیتترین نقشآفرینیهای سیگورنی ویور است و بعد از متن بسیار تاثیرگذار فیلم، مهمترین ویژگی آن به شمار میرود.
سیگورنی در این نقش از تمام زنانگی خود استفاده میکند تا با تحکمی بیش از حد تصور بیننده، خود را به عنوان یک مبارز سابق و زخمدیده در داستان نمایان کند. او در این مسیر از جذابیتهای فیزیکی خود، از قدرت کلام و از توانایی صمیمی قلبش برای بازی در نقش پائولینا استفاده میکند و در تمام لحظات فیلم درخشان ظاهر میشود. بیننده شخصیت پائولینا را به واسطهی این بازی بی نقص کاملا باور میکند، او را میستاید و در تمام لحظاتی که از درد و رنجهای او آگاه میشود با او سمپاتی میکند و اگرچه متوجه نیست کارگردان با میزانسن ماهرانهی خود در تلاش است او را علیه احساساتش برای پائولینا بشوراند و منطق را در او بیدار کند، به دوست داشتن بازیگر و نقش ادامه میدهد و در پایان همزمان با او تیر آخر را شلیک میکند.
در تمام طول فیلم، کارگردان میکوشد با سادهترین قابهای ممکن بیشترین حرف را به زبان بیاورد. آنچه در عمل روی پردهی سینما مشاهده میشود جانمایی پیچیده و واضح المانهای تصویری در قابی بسیار تحسین برانگیز است که به مخاطب اجازه میدهد به راحتی به منظور اصلی کارگردان در لحظه پی ببرد و تمرکز کند، اما در کنار آن از جزئیات دیگر در صحنه نیز غافل نماند. حرکتهای دوربین به خودی خود مانع تبدیل شدن فیلم به یک تله تئاتر دست چندم میشوند، در حالی که نورپردازی، اندازه و زوایای دوربین و انتخاب ماهرانهی لنز، تسلط کامل کارگردان و فیلمبردار بر ابزار سینمایی را فریاد میزنند.
در کنار بازی استثنایی و به یادماندنی ویور، سِر بن کینگزلی فوقالعاده ظاهر میشود. نقش حیاتی «دکتر میراندا» به اندازهای حساس و پر جزئیات است که شاید هیچ بازیگری به خوبی بن کینگزلی در فیلم پولانسکی قادر به انجام آن نبوده باشد. کینگزلی حتا برای ثانیهای جزئیات نقشش را فرونمیگذارد و به خوبی قادر است تمام ذکاوت خود را برای تبدیل شدن فیلم به یک شاهکار ماندگار در صحنهی آخر به واسطهی یک از همگسیختگی روانی را به کار بگیرد. اگرچه استوارت ویلسون نیز در ایفای نقش خود کاملا موفق است، به استانداردهای ویور و کینگزلی نزدیک نمیشود و البته تقصیری هم ندارد.
فیلم داستان بسیار جذابی دارد و البته با دیالوگهای بسیاری همراه است که برای لذت تمام بردن از آن باید با دقت تماشا شوند. اگرچه صحنهی آغازین فیلم انتظار شما را از آن بسیار زیاد میکند، ریتم فیلم در ابتدا کند است اما اگر از یک سوم آغازین آن عبور کنید تا پایان شما را محکم در آغوش میگیرد و نامهربانانه مینوازد. از این رو، فیلم Death and the Maiden یکی از بهترین نمونههای تبدیلِ نمایش به فیلم سینمایی است که با ریتم کلاسیک -همچون کوارتت شوبرت- و ابزار مدرن بازی میکند و در نهایت پیروز از میدان بیرون میآید.
فیلم رومن پولانسکی از فیلمهای برتر سال 1994 محسوب میشود و با داستان سیاسی-اخلاقی خود موفق میشود بیننده را به فکر فرو برده و برای لحظاتی مجبور به انتخابهای حیاتی کند. پیشنهادی است که اگرچه به نظر کمی غیرجذاب میرسد، آنقدر فوقالعاده است که تصور از دست دادن تماشای آن هم میتواند وحشتناک باشد.