سجی‌نامه – قسمت دوم: بتمن یا بت من؟ مسئله این است!

سلام خدمت خوانندگانِ جان! با قسمت دوم “سجی نامه” در خدمت شما هستیم. ضمن تسلیت ایام اندوهناک “امتحانات” با کمی چاشنی فلفل سیاه و “نمک بر روی زخم” در کنار شما نشستیم و نگاهی می‌اندازیم به نقاب بتمن و ایمیل “کریستوفر نولان” قبل از آن نیز ابراز تشکر و “چاکرم داداشی” خدمت پدر رزیدنت اویل ایران و فتوشاپ معروفشان و تاسف برای دوستانی که ایشان را مورد تمسخر قرار میدهند؛ زیرا ایشان اگر نبودند فرانچایز رزیدنت اویل آتش می‌گرفت و می‌رفت توی ناکازاکی برای ترخیص مواد شیمیایی–اتمی! (این بار رو خودم چرت و پرت گفتم که بدونید فرق چرت با طنز چیه.) چیزی که در قسمت اول گفتم نیاز به جنبه‌ی بالا و همین‌طور حس شوخ طبعی خواننده دارد. مطمئن باشید اگر زیاده روی و یا نشر اکاذیب در نوشته‌ی من باشد از طرف “بچه‌های بالا” دستگیر و سپس میرم “مدلینگ و فتوگرافی” خودم را ادامه میدهم و کیلو کیلو پول در میارم و “خدا تومن” ماشین زیر پام می‌اندازم و محض خنده یه وبسایت میزنم با شعار “اولین و تخصصی‌ترین مرجع شناخت میوه‌های استوایی به علاوه‌ی آناناس‌های بورکینا فاسو”!

_____________________________________________________________________________________

“نولان و بتمنش یا بتمن و نولانش؟”
  سجی نامه از لحاظ دستور زبان و نگارش و همین‌طور املاء به کل غلط بوده و هرگونه ایراد ادبی گرفتن پیگرد شخصی تا تا مرزی که ممکنه حتی… بگذریم!  تیتر سجی نامه‌ی دوم طرفداران بتمن را جذب می‌کند. هدف از زدن این تیتر هم کلا همین بود. خواستیم آمار این بخشو ببریم بالا سر دبیر اخراجمون نکنه (باقیشم که می‌دونین نگم :دی)! بتمن قهرمانی است بسی “بد اَس” و بقول خودش “شوالیه‌ی تاریکی” است. ایشان نمادی از فلاکت و از دست دادن عزیزانش است  و اصلا قهرمانی به پای او نمی‌رسد (اغراق طرفداران دی‌سی)! اما این‌جا قصد آغاز جنگ و دعوای همیشگی طرفداران دی سی و مارول را نداریم و میخواهیم با “عمو کریس” صحبت کنیم. عمو کریس عزیز دل چطوره؟ خوبی؟ شنیدم ایمیل نداری؟ کلک دیشب می‌گفتی بیا “شل شاک” بزنیم و از این داستانا بعد میای میگی ایمیل ندارم؟ می‌خواستی ریا بازی نشه؟ ای کلک! (لپتم از راه دور میکشم گوگولی من)
میگم آقا شما کلا بتمنو زدی به ف دادی رفت (منظور از ف نه تنها اون چیزی که در ذهن منحرف شماست، نیست بلکه منظور فناست و هیچ قصد تبلیغاتی هم با حرف “ف” برای فارنت و فارگیم ندارم اصلا من چیکارم از این کارا بکنم).

خودت اومدی سر قبر “باب کین” خدابیامرز و گفتی که آره بابی می‌خوام بیام مؤلفه‌های شخصیتی که برای بتمن تعریف کردی رو به ف بدم و خودم اصن یه بتمن تعریف کنم بفروشم یه اسکاری هم اون وسط بگیرم. طرفدارای ایرانی و خارجیمم ماشالله همیشه در صحنه حاضرن میرن Meta و Imdb رای می‌دن و از این قبیل داستانا!

باب کینم که دستش از دنیا کوتاه بود هیچی نگفت شما کار خودتو کردی. بتمنتو ساختی رفت سه گانه هم ساختی ماشالله یکیشم شد جزو 10 تا فیلم برتر Imdb! دیگه چیزی نبود؟ اما وایسا کارت دارم. میگم مرد مومن فیلمات مشتی بودن اما خدایی چی چی بود؟ اقتباس بود؟ اگه اقتباس بود (بعید می‌دونم) باید بگم لوله کشی خرابه آهک بسته دادیم محمودی نظارت کنه چند نفر درستش کنن (بعله محمودی خودشه شما شک نکن). اینجا طرفدارای “هیث لجر” (شما فقید هم بزار حالا :دی) جمع نشن خواهشا ما حقوق به زور می‌گیرم شمارو هم بکشیم باید پول خون بدیم. :دی اومدی همه چیو از اول تعریف کردی و “ریلیستیک” کردی رفت! بیخ و بن داستان را کش دار کردی و آخرشم به اصطلاح یک مرگ قهرمانانه دادی به بتمن و بنگ! تموم شد رفت؟ به همین آسونی؟
خیلی شاید بپرسن چرا! میگم چرا چون به اصطلاح عده‌ای زیاد بتمن تنها قهرمانیه که به واقعیت نزدیک تره (اگر از اصول بخواهیم پیشروی کنیم قهرمان در واقع شخصیست در یک حماسه و حماسه مصنوع دارد و طبیعی و کامیک استریپ اغلب و آن‌طور که انتظار رفته مصنوع بوده است. حتی بتمن نیز در کنار دشمنانش یک حماسه‌ی مصنوع به شمار می‌رود.) اقتباس نکردی برادر من شما اومدی قهرمان خودتو معرفی کردی و این وسط نام و اعتبار بتمن شد مهره‌ی شما و الحق که سودی خوبی نصیب “دی سی و وارنر” کردی! یه سری فن بوی هم میگن زدی هیث لجرو کشتی که اونا ایشالله خوب می‌شن شما جدی نگیر. از جوکرتم نگم بهتره. باعث شدی چیزهای از پیش تعریف شده این شخصیت همه به ف برن و تا مرزی پیش بره که بتمن و جوکر بشن علت و معلول در صورتی که با توجه به داستان‌های قبل از فیلمت جوکر یک دلقک خبیث بود که دلیل کشتنش بیش از بیمار روانی بودن و همین‌طور خوش گذرانی بود اما تعریف غلطت باعث شد جوکر بشه کسی که بخاطر بتمن می‌کشه و می‌دزده و هیچی جز اون واسش اهمیت نداره! (واسه تقویت شخصیت پردازی در جوکر بعدیت که عمرا جوکر بعدی درکارت نیست بشین کارتون دهه 90 بتمن رو ببین و بعدشم دعا به درگاه خدا کن جرد لتو نشه بلای جونت و جوکر خودشو بیاره :دی)

حالا فردا شب بیا شل شاک راجع بهش صحبت می‌کنیم من برم با مهره‌ی شما یه صحبتی بکنم، فعلا!
_____________________________________________________________________________________

سلام بروس ! الان میپرسی از کجا هویتت رو می‌دونم؟ به جان یه دونه بچم که الان میپرسی اما بیا کمیک رو ول کنیم و واقعیت رو قبول کنیم. مث تو که نیست، هست؟ اگه بود بگو که بهش بگم نیست. اما تو هم مث بقیه‌ی ابرقهرمانایی! یه اندازه هستی و همون باید بمونی. البته من کی باشم نصیحتت کنم برادر گرامی شما که در چَک زدن ید طولایی داری و الان می‌ترسم چیزی بگم که موجب نزاع با ما بشه.

پس میگذریم و میریم سراغ باطنت.

خوانندگان عزیز دقت نمایید میخوام واستون بتمن شرح بدم به تخته سیاه توجه کنید:

بتمن شخصی است بسی دیوانه. اصلا دیوانگی در این بشر موج می‌زنه. شما دقت کنید به اون دوتا چشم سفید! میگن این فن چشماشو از مرحوم مغفور “آندرتیکر” یاد گرفته بعد دیگه انقدر این کارو کرده طولانی مدت رو چشماش تاثیر بد گذاشته. ایشون فقدان مامان و بابا و حدود 100 بار میشه که بنده در 10 نوع مختلف فیلم و کارتون مرگشون رو دیدم و یک بار “جک نیکلسون” کشتتشون و بقیشم به حساب “جو چیل” بیچاره بوده و دی سی یه مدت قدیمی و محدودی بیچاره رو از تاریخچش حذف کرد. آخه خدایی حساب کنید چندبار باید مرواریدهای گردنبند “مارتا وین” وقتی که گردنبند پاره می‌شه، رو بشمرم؟ بتمن داره کلیشه میشه یه کلیشه‌ی جدا واسه خودش ! حالا هم که به لطف “زک اسنایدر” قراره به ف بره و در کنار “سوپرمن” یه جنگ خفن بسازند مثلا! یکی نیست به دی سی بگه برادر من قحطی کارگردان مگه اومده؟ همون “شوماخر” که قدیما دوتا بتمن ساخت بهتر از زک اسنایدر این بشر فیلمنامه‌ی اسکار گرفته بهش بدی تبدیلش میکنه به یه فیلم با متای 30! باز صد رحمت به “مایکل بی” اگه به ف میده یه چارتا بمب و موشک مین‌دازه وسطش آدم دلش باز میشه. (تصور کنید مایکل بی و زک اسنایدر با هم فیلم بسازند :دی اون موقع باید ژست شهاب حسینی رو گرفت توی “جدایی” و قرآن بدست بری هالیوود بگی “منو از فیلمتون می‌ترسونید؟”)
کار بتمن به جایی رسیده که دیگه والنسیا هم بتمن شده واسه خودش و سایت “گل” هم کاریکاتور ازش می‌کشه!  پات به کجاها باز شده آخه مرد مومن!

دستت خسته نشد انقدر چک زدی به رابین؟ بدبخت دیگه لقبش بجای “پسر شگفت انگیز” شده “پسری با صورت قرمز”.

این وسطم میره پیش ولورین و حادثه‌ی عکس زیر رخ میده بعد پشیمون میشی میای طی یک دیالوگ تاثیر گذار با “آلفرد” مفلوک میگی: “آلفرد من دیگه هیچ رابین دیگه‌ای رو قبول نمی‌کنم و زخم مرگ این رابین فلان و بیسارم کرد.”!

بعد از اون هم واسه جبران اشتباهت میری دنیای موازی می‌زنی پس کله‌ی خودت!

اون آلفرد چقدر گناه داره از جووونیش تا دم مرگش حواسش باید به تو باشه که وقتی اومدی توی غار زخماتو ببنده و از این داستان‌ها! یه زن دست و پا کن بیا ایران زن خوب پیدا میشه وفادار باشه مث “کت وومن” و “تالیا” نباشه. خلاصه که پسر خوبی شو بروس و و شیطونی نکن وگرنه میرم IP بازیتو می‌خرم و می‌دمش یوبی سافت بسازه‌! آره! اینطوریاس!

خب سجی نامه‌ی دوم تموم شد. ببخشید به خاطر طولانی بودن این شماره در هر حال درد و دل و نامه این چیزا نمی‌شناسه و متقاعد کردن “مردی بدون ایمیل” و “شوالیه‌ی تاریکی” زمان بسیار و دست درد بیشتر می‌بره!

تا قسمت سوم خداحافظ :دی (منتظر روزی باشیم که منتظر چیزی نباشیم!)

پایان سجی نامه‌ی دوم