Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

یادداشتی در باب «راشامون»؛ یا … اخلاق چیست، قضاوت چگونه است؟

0

راشامون ساخته کارگردان بزرگ شرق، آکیرا کوروساوا محصول سال 1950

rashomon

به راشامون از سه بعد می‌توان نگاه کرد:

  • فیلم روایت گر دیدگاه چهار نفر از اتفاقی واحد است. راهزن، زن، سامورایی و هیزم شکن. هر یک، داستان قتل سامورایی را به نفع خود بازگو می‌کنند. در این دیگاه، کوروساوا چهار خصیصه و ارزش انسانی را به چالش می‌کشد؛ شجاعت، پاکدامنی، شرافت و صداقت. هر یک از اشخاص، داستان را طوری تعریف می‌کنند که ویژگی اخلاقی نداشته شان را پنهان و در واقع آن چیزی را که ندارند، در بازگویی داستان بدست بیاورند.

راهزن، شجاعت نداشته اش را جستجو می‌کند. او همسر سامورایی را فردی جنگجو توصیف می‌نماید. زنی قدرتمند از نظر ذهنی و شخصیتی، که راهزن در نهایت او را راضی به هم خوابی با خود می‌کند. پس از هم خوابی نیز به درخواست زن، با سامورایی دوئلی جوانمردانه کرده و در نهایت او را می‌کشد.

Screenshot 2015-01-05 16.56.43Screenshot 2015-01-05 16.57.18

زن به دنبال پاکدامنی است. او به وسیله سلاح زنانه‌اش یعنی گریه، خود را فردی ضعیف و پاک نشان می‌دهد که به شوهرش –سامورایی- وفادار بوده اما در آن شرایط چاره ای جز هم خوابی با راهزن نداشته است. پس از رفتن راهزن، زن که شرم و حیایش باعث شده خود را بی عفت تصور کند، درخواست مرگ دارد. وی با دیدن نگاه تحقیرآمیز شوهرش، مرگ را به زندگی ترجیح می‌دهد و از وی می‌خواهد تا با خنجر مروارید نشانش او را به سزای بی عفتی، به قتل برساند. سامورایی واکنشی نشان نمی‌دهد و زن که از فرط حیا و شرم، نمی‌تواند نگاه های همسر را تاب بیاورد، لحظه ای از خود بیخود شده و سامورایی را با خنجر می‌کشد.

Screenshot 2015-01-05 16.58.06 Screenshot 2015-01-05 16.58.31

سامورایی نیز به دنبال شرافت است. او که به عنوان یک سامورایی باید نمادی از شرافت باشد، خود را تهی از این ویژگی می‌بیند. روح سامورایی پس از احضار در دادگاه، داستان را اینطور روایت می‌کند: زن با خواسته قلبی با راهزن همبستر می‌شود. راهزن پس از اتمام عشقبازیش با زن، او را فریب می‌دهد و زن قبول میکند که همراه وی برود. زن از راهزن می‌خواهد که سامورایی را بکشد تا آن دو بتوانند تا پایان با هم باشند. راهزن قبول نمی‌کند و به دنبال زن که فرار کرده، می‌دود. سامورایی که خود را مورد خیانت واقع شده می‌بیند، در نهایت خود را می‌کشد آن هم به روش سنتی سامورایی ها که فرو کردن خنجری در قلب خود است؛ تا شرافتش را حفظ کند.

Screenshot 2015-01-05 17.09.34 Screenshot 2015-01-05 16.59.09

اما هیچ کدام از داستان های بالا حقیقت ندارد. هیزم شکن اصل ماجرا را به چشم دیده است اما به بهانه اینکه نمی‌خواهد خود را به دردسر بیندازد، از بازگویی اصل ماجرا در دادگاه سر باز زده و دورغ می‌گوید. سپس برای اثبات صداقت خود واقعیت ماجرا را اینطور شرح می‌دهد که راهزن پس از هم خوابی با زن، از وی قضایای ازدواج می‌کند. زن می‌گوید من از خود اختیاری ندارم و شما مردان باید خود بر سر داشتن من به توافق برسید. سامورایی دوئل را قبول نمی‌کند و ارزش اسب خود را بیشتر از آن زن بد کاره بیان می‌دارد. زن با شماتت هر دو و حیله گری، آن دو را به جنگ با یکدیگر وادار می‌کند. سامورایی و راهزن در نبردی که نشانی از شجاعت و شرافت در هیچ کدامشان دیده نمی‌شود، نبرد کرده و در نهایت راهزن، سامورایی را میکشد و زن فرار می‌کند. به ظاهر داستان هیزم شکن واقعی است اما وقتی مشخص می‌شود او خنجر مروارید نشان را دزدیده، صداقت وی نیز زیر سوال می‌رود.

Screenshot 2015-01-05 17.01.33 Screenshot 2015-01-05 17.01.05

کوروساوا به زیبایی ذات زشت انسان ها و نیز انگیزه های آن‌ها یعنی بدست آوردن کاذب نداشته های اخلاقی شان را دلیل دروغ گویی افراد بحساب می‌آورد. او به شکلی کنایی ارزش های اخلاقی را به چالش می‌کشد و حقیقت را امری نسبی قلمداد می‌کند.

  • بعد دوم راشامون، قاضی دادگاه است. ما نه او را می‌بینیم و نه حتی صدایش را می‌شنویم. کوروساوا، بیننده را به قضاوت فرامی‌خواند و او را در جایگاه قاضی، وادار به قضاوت درباره هرکدام از شخصیت ها می‌کند. حتی در سکانس آغازین نیز وقتی هیزم شکن کنار غزیبه در کنار آتش نشسته و میخواهد داستان را برای او تعریف کند، دوربین نمایی از بالا نشان می‌دهد که ببیننده را به ناظری از بالا تبدیل می‌کند که باید از ورای همه چیز به قضیه نگاه کند.

Screenshot 2015-01-05 16.55.45 Screenshot 2015-01-05 16.54.52

کوروساوا با زیرکی، مخاطب را وادار به قضاوت می‌کند. داستان ها با روایاتی اول شخص بیان می‌شوند و باعث می‌گردند بیننده در مقام قاضی، در هر اپیزود نگاهی سیاه و سفید به اشخاص داشته باشد در حالی که در اپیزودهای بعدی افراد سیاه، سفید می‌شوند و سفید ها سیاه! بیننده در هر زاویه، ناخودآگاه قضاوت می‌کند و کوروساوا او را ملامت می‌کند. اون انسان را به خاطر قضاوت های عجولانه اش ملامت می‌کند. چیزی که هر روز و هر لحظه برای تک تک ما اتفاق می افتد. همه ما هر روز درباره داستان هایی که از یک زاویه دید روایت می‌شوند، قضاوت می‌کنیم و کوروساوا در این باره به ما هشدار می‌دهد.

  • بعد سوم نیز حضور راهب، غریبه و ساختمان مخروبه معبد راشامون است. راهب و معبد نمادی از معنویت رو به زوال است و غربه نمادی از بی اعتمادی بشر به معنویت و اخلاق. غریبه نقش نابودگر اعتقادات راهب را برعهده دارد. او سردرگمی راهب را به سخره می‌گیرد و حرف های او را موعظه هایی بدردنخور خطاب مبکند. او برای افروختن آتش، معبد مخروبه را ذره ذره خرد کرده و می‌سوزاند و در همین حال اعتقاد راهب را متلاشی می‌کند. در حالی که راهب مدام در پی یافتن راهی برای اعتماد دوباره به نوع بشر است، غریبه اتفاقاتی از این دست –جریان قتل سامورایی و داستان های دروغ- را امری عادی قلمداد می‌کند که هر روز و هر ساعت در همه جا اتفاق می افتد. او آینه ای است که به راهب فساد اخلاقی بشر را نشان می‌دهد و او را وادار به تفکر می‌کند.

Screenshot 2015-01-05 16.58.48 Screenshot 2015-01-05 17.03.12

در نهایت نیز در حالی که همه چیز رنگ سیاهی و دروغ برداشته، غریبه تنها راستگوی فیلم معرفی می‌شود که اگر دزدی می‌کند، حداقل در این باره فریب کاری و کذب بکار نمی‌بندد. در پایان فیلم وقتی هیزم شکن قبول می‌کند که بچه را نگه دارد، نور امید دوباره در قلب راهب روشن می‌شود و او دوباره اعتمادش را به انسان بدست می آورد. اعتمادی که این بار بشکلی محکم تر، بر روی ویرانه های اعتقادات گذشته اش بنا شده است.

 

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.