Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

هیولایی از دل خانواده؛ یادداشتی بر فیلم «بابادوک»

2

علمی تخیلی، موزیکال، حادثه‌ای و ماجرایی، سینمایی وحشت، کمدی و معمایی، ژانر‌هایی که معمولا به عنوان سرگرم کننده به خصوص در هالیوود شناخته شده‌اند، همین هم باعث می‌شود تا یک درام جدی به هیچ وجه قابل قیاس با یک فیلم مثلا درباره‌ی رقص و آواز نباشد. اما وقتی که کارگردانی از این ژانرها استفاده کند تا به هدفی بزرگتر از سرگرم کردن و معنایی والاتر برسد، آن‌وقت است که ارزش هنری مضاعف می‌شود. شاید بهترین مثال سینمای بونگ جون هوِ کره‌ای باشد، برای مثال به “میزبان” نگاه کنید که در آن از زیر ژانر ترسناک-هیولایی استفاده می‌کند تا آمریکایی‌هایی که در کره‌ شاغل‌اند، پلیس کره و مردم آن را که دارند محیط زیست را نابود می‌کنند، بکوباند. این کار تاثیر فیلم را بالا می‌برد. “بابادوک” هم به این شکل است، از ژانر وحشت استفاده می‌کند تا نشان دهد از بین رفتن ارزش‌های یک خانواده و از هم پاشیدنش تا چه حد هولناک است.

فیلم با یک کابوس شروع می‌شود، کابوسی که در آغاز مبهم است ولی بعدا متوجه می‌شویم که این کابوس حاصل تصادفیست برای سریعتر رساندن یک زن توسط شوهرش برای زایمان به بیمارستان، در این تصادف پدر خانواده می‌میرد. در ادامه، فیلم تاثیرات منفی این اتفاق را بر روی خانواده بررسی می‌کند.

“بابادوک” بیشتر از اینکه فیلمی ترسناک باشد، اثری غم انگیز و افسرده است . داستان خانواده‌ای که با مرگ پدر تبدیل به چیزی سیاه، غم انگیز و تنها شده. نبودن پدر برای مادری که از لحاظ جنسی و روانی رنج می‌برد و تنها چیزی که می‌خواهد درد و دل کردن با کسی است، و برای پسری که نبود پدرش او را هر روز تنهاتر و پرخاشگرتر می‌کند، تبدیل به هیولایی به اسم بابادوک می‌شود، هیولایی که با شنلش به یک شعبده باز شبیه است(پدر خانواده یک شعبده باز بوده)، نکته‌ی جالبتر این است که بابادوک با یک کتابی شبیه به کتاب کودکان وارد خانواده می‌شود و مادر خانواده قبلا نویسنده‌ی کتاب‌های مخصوص کودکان بوده، اینها نشانه‌هایی استعاره‌ای هستند که خیلی چیزها را روشن می‌کنند. هیولا دارد زیرپوست مادر رشد می‌کند. صحنه‌هایی در فیلم است همچون جایی که مادرِ از خود بی خود شده وارد اتاق می‌شود و شروع به داد زدن می‌کند، در این صحنه با دیدن عکس العمل پسر بیشتر از اینکه از جا بپرید، چشمانتان اشک‌آلود می‌شود، یا مثلا جایی که مادر دارد با خواهرِ شاکی‌‌اش صحبت می‌کند  و خواهرش نمی‌خواهد به درد و دل ‌های او گوش دهد، او گوشی را می‌گذارد ولی تلفن دوباره زنگ می‌خورد، او تلفن را برمی‌دارد و صدای بابادوک شنیده می‌شود، در اینجا بیشتر از اینکه با شنیدن صدای بابادوک بترسید با دیدن عکس‌العمل مادر که فکر می‌کند خواهرش است، غمگین می‌شوید. “بابادوک” یک فیلم روانشناسانه در این ژانر است که معناهای ضمنیِ عمیقی در پشت خود دارد. کارگردانیِ خلاقانه‌ی جنیفر کنت به همراه بازی اسی دیویس که بیننده را یاد الن بورستین در “مرثیه‌ای برای یک رویا” می‌اندازد، به زندگی افسرده و تنهای خانواده‌ی فیلم لایه‌ای از ترس و وحشت پوشانده است، ترسی که از تک‌والد بودنش سرچشمه می‌گیرد. “بابادوک” در این روزها که اوضاع سینمای وحشت وخیم است شاهکاری در حوزه‌ی خود حساب می‌شود ولی تکرار کنم که هدف فیلم به هیچ وجه صرفا ترساندن تماشاگر نیست.

2 نظر برای این مطلب
  1. مخاطب می‌گوید

    من به این نقد شما خوشبین نیستم.
    توهم توطئه ندارم اما با دنیال کردن تعداد زیادی از فیلم های ژانر وحشت به این نتیجه رسیدم که سینمای هالیوود از تولید این فیلم ها نیت خوبی نداره…مثال:فیلمهای قدیمی تر یک جن یا روح بود که یک کشیش یا جنگیر میومد و تسخیرش میکرد اما رفته رفته فیلمهای این ژانر به سمتی رفت که شکست دادن این نیروهای اهریمنی کار سخت تری شد و کار به جایی رسید که خود جن گیر یا فرد مبارزه کننده با شیاطین باید خودش رو فدا میکرد و دیگه خبری از چندتا وردخوندن ساده نبود…تو این فیلم بابادوک هم که دیدم داستان به اینجا رسید که در سکانس پایانی فیلم مادر اون پسربچه به این نتیجه رسید که با اون موجود آزار دهنده کنار بیاد که غذا دیدیم براش تو زیرزمین خونش یه چیزی شبیه کرم خاکی از تو باغچه ش درآورد و برد…
    ماجرا اینقدر که شما میگید ساده نیست…

    1. پرستو می‌گوید

      منم احساس می‌کنم که زنه درواقع بچشو میکشه چون صحنه مربوط به قتل پسر همسایه و تصویر خودش با موهای بسته این که خانم همسایه ای به جشن دعوت میشه متوجه قتل میشه آدم مردد میشه که آیا واقعا هیولا دست از سر زنه برداشته یا نه

    2. سروش می‌گوید

      دوست عزیز فیلم تا حدودی اشاره های نمادین داره . اون هیولا در واقع وجود غضب آلود درونی همه ی ما انسان هاست و اون زیر زمین به معنای عمق کالبد انسانه . ما نمیتونیم عصبانیت و خشم خودمون رو از بین ببریم فقط میتونیم کاهشش بدیم و کنترلش کنیم . و همونطور که شاهدش هستین هر چقد بیشتر به عصبانیت و خشم و خشونت فک کنیم و شاهد خشونت بیشتری تو محیط اطرافمون باشیم ، همونقد خودمون هم خشن تر و عصبی تر میشیم که حتی به مرز جنون و دیوانگی میرسه

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.