نقد بازی Wolfenstein: The Old Blood؛ در میان گرگها…
بازار محتواهای اضافه برای بازیها داغ است. به شکلی که Evolve و مورتال کامبت ایکس هر کدام با تعداد بیشماری از محتواهای دانلودی عرضه شدهاند. این محتواهای دانلودی تا زمانی که رایگان باشند یا در صورت نبودشان کمبودی در بازی اصلی مشاهده نشود. اما زیر پا گذاشتن حقوق مخاطب به قدری عادی شده که اکثر این بازیها بدون وجود محتواهای مذکور انگار که یک بخش گمشده دارند. نسخهی جدید ولفنشتاین با نام The Old Blood در ابتدا شباهت عجیبی به یک محتوای ساده و پیش و پا افتاده برای نسخهی قبلی یعنی The New Order داشت. اما حالا بازی منتشر شده و اگر بخواهیم کمی منطقی در مورد ساختار بازی صحبت کنیم، The Old Blood پیشدرآمدی به مراتب با ارزشی بالاتر از یک محتوای دانلودی است و خود را از این نظر ثابت میکند.
در چندین نقطهی اساسی از The Old Blood ما یاد ولنفشتاین 3D میافتیم. قسمتهایی که بلاتزکوویچ در خواب و رویای خود غرق است و چند ضلعیهای چهرهی مدرنیتهی جنگ را در سطوح مختلف برای مخاطب رقم میزند دست کمی از این شاهکار قدیمی ندارند. در واقع این پیشدرآمد همان فضا و اتمسفر را در قالب اسلحهها و محیط مدرن جنگ ایجاد میکند. این بازی در واقع نمادی است از این که شوترهای امروزی از چه پلهای به کجا رسیدهاند و مخاطب را با یک سکندری در لانهی گرگها میاندازد؛ گرگهایی که حالا برای نشان دادن دندانهایشان ترسی ندارند.
بلاتزکوویچ در میان قهرمانان بازیهای شوتر یک الد-اسکول حرفهای محسوب میشود. همان طور که در The New Order نیز دیدیم، سازندگان بازی با انتشار این بازی قصد در پیوند زدن میان شوترهای نسل جدید و قدیم را داشتند. فضا و اتمسفر ساختگی مدرن و تصور پیروزی آلمان نازی در جنگ جهانی دوم در کنار سیستم آزادی عمل و نوار سلامتی کلاسیک بازی نشان داد هنوز هم میتوان به معنای واقعی کلمه اشک یک بازیکن را سر تمام کردن یک بازی “شوتر” در آورد. بازی درست قبل از وارد شدن ضربهی مغزی به سر بلاتزکوویچ آغاز میشود که در The New Order دیدیم که او چگونه سر از یک مرکز درمانی در آورد.
The Old Blood شامل دو بخش به هم پیوسته و متفاوت است که آن را تجربهای متمایز نسبت به نسخهی قبلی مینماید و حتی به عنوان یک پیش درآمد وظیفهی اصلی خودش را به خوبی انجام میدهد؛ درگیر کردن مخاطب در فضای بازی. داستان بازی این گونه روایت میشود که در سال 1946 هنگامی که آلمان نازی در حال پیروزی در جنگ جهانی دوم است، بیجی بلاتزکوویچ بهعنوان نیرویی برای برگرداندن نتیجه به نفع نیروهای متفقین وارد عمل میشود. بازی دو بخش دارد که به کلی در ایالت بایرن آلمان میگذرد. بخش اول – که «رودی جَگر و لانهی گرگها» عنوان گرفته – داستان را در قالب مقابلهی بلاتزکوویچ با رئیس دیوانهی زندان و رسیدن به قلعهی ولفنشتاین روایت میکند تا مختصات محل حضور ژنرال Death’s Head را بیابد. بخش دوم – با نام «رازهای ظلمانی هِلگا وان شابس» – ادامهی داستان قهرمان را برای رسیدن به شهر ولفبرگ جایی که یک باستانشناس نازی با آثار باستانی همه را تهدید به آزاد کردن قوای تاریک و باستانی میکند.
بازی درست مثل The New Order سعی کرده است تا محیط وسیعی را برای گشت و گذار فراهم کند و برای مدت کوتاهی هم که شده بازیکن را غرق جزئیات خود کند. هر چند که این بازی نمونهی کوچکتری از نسخهی قبلی است اما در مدت زمان کوتاهتر نیز توانسته خود را از زیر اتهامات واردهای نظیر خطی بودن و… حفظ کند. تقریبا محیطها با همان استراتژی چینش نسخهی قبلی طراحی شدهاند اما از نظر طراحی بصری با مکانهای جدیدی روبرو هستیم. هر دو اپیزود ولفبرگ و جایی که بازی در قلعهی ولفنشتاین میگذرد به اندازهای به ریزهکاریها و جزئیات دقت شده تا بازیکن حتی برای یک پیشدرآمد فرعی 20 دلاری هم احساس خستگی و تکراری شدن نکند.
اگر بخواهیم کمی موشکافی کنیم، اپیزود اول با پا گذاشتن در قلعهی ولفنشتاین آغاز میشود و بازی ناخواسته سعی میکند بازیکن را با پلیاستایل مخفیکاری هدایت کند. در این مرحله چندین بار با تکتیراندازها روبرو میشوید و البته باید چند معمای متوسط هم حل کنید تا به انتهای خط رسید. روند نسبتا کند این اپیزود سعی در مقدمهچینی برای روایت داستان اصلی که سازندگان پی آن بودهاند دارد و در اپیزود دوم یا ورود به ولفبرگ تم اکشن بازی خودش را بیش از پیش نشان میدهد. همچنین تاثیر نسخههای ارتش زامبی نازی عنوان اسنایپر الیت توانسته کاری کند که پای ارتش زامبی نازیها به The Old Blood باز شوند و باید اعتراف کرد که در اینجا ما با یکی از بهترین بخشهای بازی سر و کله میزنیم. استفاده از حقههای کثیف سینمایی در این اپیزود و طراحی متفاوتی که این اپیزود دارد باعث میشود با تنوع خاصی در بازی و یا حتی سری مواجه شویم. حضور زامبیها و کشف راز هلگا و این المانها استایل بازی را مدام بین اکشن و ماجراجویی در محیط تغییر میدهند.
گیمپلی بازی دقیقا همان نسخهی قبل است با کمی تفاوت نهچندان خاص. در واقع سلاحها حالا نرمتر شده و از آن چیزی که در The New Order با آنها کار میکردیم خوشدستتر شدهاند و تیراندازی با آنها لذت بخش. در کنار این که دو سلاح ویژه شامل یک کلت فیل کش به بازی اضافه شدهاند که تجربهی استفاده از آنها به یاد ماندنی خواهد بود. سیستم پرکبندی مشابه گذشته است و باعث میشود تا بازیکن در هر چهار ستون بتواند روش بازی خودش را تعیین کند که خواهان اکشن است یا مخفیکاری. کلیت گیمپلی بازی به همان شکل باقیست.
در نهایت باید گفت که Wolfenstein: The Old Blood پیشدرآمدی موفق است که میتوان به عنوان یک بازی جداگانه از The New Order آن را نام برد و از آن تقدیر کرد. استفاده از تکنیکهای سینمایی و گیمپلی روانتر بازی باعث میشوند زمینه برای کسانی که حتی نسخهی قبل را تجربه نکردهاند وجود داشته باشد تا تجدید دیداری را با این سری به عمل آورند.
ممنون از توضیحات و بررسی بازی . اگه مدت زمان گیم پلی بازی انقدر کوتاه نبود من حتما برای خریدش اقدام میکردم . من شخصا هیچ وقت پول برای یه بازی نسل هشتمی برای بازی ای که کلا هفت یا هشت ساعت گیم پلی داشته باشه خرج نمیکنم چون به نظر من صرف نمیکنه مثلا کال آف دیوتی ادونسد وارفر یا کوانتوم بریک یا اوردر 1886 یا همین بازی
سلام ببخشید من توی یک قسمت از بازی گیر کردم میخواستم ببینم چکار کنم اگه میتونید کمک کنید یک قسمتی هستش میخواهم از زیر یک در بگزرم اما هر کاری میکنم نمیشه نوشته دایر وL3رو بگر ولی هرکاری میکنم نمیشه لطفا کمکم کنید
سلام والا من روی کامپیوتر بازی میکنم از دسته سر در نمیارم برو عقب دسته جلو بگیر و سرعت رو بعد ک به در رسدی دکمه ک میشینه رو بزن از زیر در رد میشه