بررسی قسمت اول فصل ششم «بازی تاج و تخت»
هشدار: متن زیر قسمتهای عمده ای از سریال را لو خواهد داد.
بالاخره بعد از چیزی حدود یک سال انتظار، اولین قسمت از فصل ششم سریال بسیار پرطرفدار «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) دیشب از طریق شبکهی کابلی اچ بی او پخش شد. از این قسمت به بعد، سریال از دنیای کتابهای آقای مارتین خارج میشود و غالب اتفاقات داستان زادهی تخلیات نویسندگان سریال است هرچند قطع به یقین مارتین نیز در این راه به آنها مشاوره میدهد. به همین دلیل، انتظارها برای شروع این فصل بیش از فصول قبل بود حتی بدون در نظر گرفتن حوادث غافل گیر کنندهای که در پایان فصل قبل اتفاق افتاد. چرا که دیگر کسی نمیداند در ادامه چه خواهد شد و سرنوشت شخصیتهای متعدد سریال به کجا ختم میشود و تنها راه پی بردن به این مسائل، تماشای سریال است.
قسمت اول شروعی نسبتا آرام دارد. بحث اصلی دربارهی فصل ششم، سرنوشت جان اسنو بود و این سوال که آیا جان به زندگی برمیگردد و اگر برمیگردد چگونه، طی یک سال گذشته سوژهی داغ طرفداران بازی تاج و تخت بود. وقتی عنوان قسمت اول یعنی «زن قرمز» فاش شد، امید طرفداران با توجه به تئوریهای آنان دربارهی نحوهی زنده شدن جان توسط زن قرمز یعنی «ملیساندره» قوت گرفت اما… .
سعی دارم تا جای ممکن بخشهای مهم داستان را لو ندهم تا خودتان ببینید. قسمت اول فصل ششم یک نمایش چند دقیقهای از حال و روز شخصیتهای مهم فصل قبل است تا بینندگان جایگاه و شرایط آنها را به یاد بیاورند و تقریبا هیچ گرهای از داستان نمیگشاید. اکثر چیزهایی که نشان داده میشود را خودمان از قبل میدانستیم. «سر جیمی» با جسد «مارسلا» برمیگردد، «مارجری» در زندان «گنجشک اعظم» گرفتار است، «تیریون» به دنبال راهی برای سر و سامان دادن به وضع اسفبار سیاسی شهر مرین است، «دنریس» به دست دوتراکیها اسیر شده، «سانسا» و «تیون» هم در حال فرار اند و «رمزی» و سگهایش به دنبال او. شاید بخش کمی غیرمنتظره، اتفاقات شهر «دورن» باشد که آن هم برای ما اهمیت چندانی نداشت ضمن اینکه با شروع سکانس دورن، کاملا مشخص است که چه حادثهای رخ خواهد داد. دربارهی جان هنوز چیزی مشخص نیست. خودم شخصا انتظار داشتم وقتی عنوان این قسمت «زن قرمز» است، نقش پررنگ ملیساندره را شاهد باشم که آن هم آنطور که باید رخ نمیدهد.
وضعیت «آریا» هم کاملا قابل پیش بینی بود. او اکنون باید به یک قاتل کور تبدیل شود و بتواند بدون چشمانش راه و روش زندگی و مبارزه را بیاموزد. آموزشهای آریا از همین قسمت شروع میشود و به نظر میرسد باید منتظر «متیو مورداک» دیگری در دنیای سریالها باشیم. اما ناامید کنندهترین نکتهی قسمت اول این است که باز هم هیچ خبری از «برن» نیست! بعد از یک فصل کامل غیبت این شخصیت بسیار کلیدی داستان، انتظار داشتیم بخشی هرچند کوتاه به او اختصاص داده شود اما سازندگان و نویسندههای سریال ترجیح دادهاند فعلا او را داخل آب نمک نگه دارند برای بعد.
قسمت اول از فصل ششم این سریال، یک بازنمایی و یادآوری تند و سریع از اتفاقات پایانی فصل قبل بود و جوابی برای سوالات متعدد ما مخصوصا در باب سرنوشت جان اسنو ندارد. این قسمت بیشتر شبیه به یک «آنچه گذشت» است و اتفاقات ریز جدید آن هم چندان اهمیت خاصی ندارند. منتها شاید انجام چنین کاری لازم بود چرا که تعدد شخصیتها، مکانها و حوادث چارهای جز یک ریویوی سریع در قسمت اول برای سازندگان باقی نگذاشته است. ضمن اینکه چند سوال جدید هم به سوالات قبلیمان اضافه شد. هویت واقعی ملیساندره چیست؟ آن سکانس هولناک پایانی میخواهد چه چیزی بگوید؟ معبد «دوش خالین» کجاست؟ پسران هارپی در مرین از چه کسی دستور میگیرند؟ این سوالات به همراه چندین پرسشی که از قبل وجود داشت، اشتیاقمان را برای تماشای ادامهی این فصل دو چندان کرده است. قسمت بعدی به احتمال فراوان با برن دیدار میکنیم و باز هم به احتمال فراوان یک جنگ و خونریزی نسبتا بزرگ نیز خواهیم داشت. ایراداتی که در بالا اشاره کردیم را به «آنچه گذشت» بودن این قسمت میبخشیم اما در ادامه انتظاراتمان از بازی تاج و تخت بیش از اینها خواهد بود.
پ.ن: به نظر میرسد نباید به این زودیها منتظر مشخص شدن سرنوشت جان اسنو باشیم؛ الکی دلتان را صابون نزنید!
ولی پینوشت شما کاملا نادرسته
سلام ممنون میشم بیشتر توضیح بدید!
اسپویلر قسمت دوم!!!!
منظورشون به پی نوشت متن من و وقایع قسمت دومه.
این محتمل ترین حالت ممکنه….توجه کنید از ابتدای رمان و سریال موضوع حرام زادگی جان اسنو روش تاکید میشه و از طرفی ند استارک از پاسخ دادن در مورد هویت واقعی اون سر باز میزنه و در جواب پرسش همسرش کتلین میگه ” هرگز در مورد جان از من نپرس ، فقط بدون اون هم خونه منه…”
یا توی رمان به شدت به قولی که خواهر ند استارک یعنی لیانا استارک از برادرش ند می گیره تاکید میشه…اسم رمان یعنی “نغمه ای از یخ و آتش ” دقیقا به همین موضوع یعنی دورگه بودن جان اسنو اشاره میکنه…جالبه توی تریلر فصل شش صحنه ای در گذشته یعنی جنگ ند استارک در برج معروف رو نشون میده…همون برجی که ند برای آزادکردن خواهرش لیانا از دست ریکار تارگرین بهش حمله میکنه و و خواهرش رو نیمه جان اون جا پیدا میکنه و البته جان اسنوی تازه متولد شده رو هم ….پس به احتمال زیاد توی این فصل لیانا و ماجرای واقعی جان مشخص میشه.
اشارات غیر مستقیم زیادی توی سریال در صدق این موضوع هست مثل همین خون بدن جان….یا در سریال ، آخرین بازمانده تارگرین ها پیرمردی که توی دیوار نابیناست و اتفاقا جالبه خیلی به جان توجه میکنه و ازش حمایت میکنه…جایی که پیرمرده تنها داره با سم تاول رفیق جان اسنو صحبت میکنه و با گله مندی میگه که “خیلی بده که آخرین بازمانده ی نسل خودت توی گوشه یخ زده ی دنیا باشی و…” تو همین لحظه جان اسنو بدون در زدن وارد اتاق میشه و صحبت پیرمرد رو قطع میکنه…..
دلیل مخفی نگه داشتن هویت جان توسط ند استارک هم به نظر من اینه که اگه فاش میشد این فرزند ریگار تارگرینه ، با توجه به علاقه شدیدی که رابرت برتیون به لیانا و دشمنی شدیدی که به تارگرین ها داشت ، حتما جان رو در همون نوزادی می کشت….
جالبه توی کتاب گفته شده که لیانا استارک و آریا استارک خیلی از نظر ظاهر و علایق پسرانه مثل شمشیر بازی شبیه به هم بودند….و از اون طرف آریا بیشتر از هر کسی با جان نزدیک و صمیمیه و حتی شمشیرش رو از جان میگیره….
در مورد مو هم مشخصه استارک ها موی مشکی شونه….در مورد جان هم موی سرش به مادرش رفته….
خیلی زیاد شد می بخشید 🙂
سلام و تشکر از شما.
منم اتفاقا با تک تک دلایل شما موافقم و خودم هم دقیقا همین استدلال ها رو دارم منتها تا جایی که من میدونم هیچ تارگرینی با موی مشکی نداشتیم!!! نمیدونم والا
سلام مجدد
علت اینکه تارگرینی با موی مشکی نداشتیم واضحه ، چون در خاندان تارگرین چندین قرنه که مردان با هم خون های خودش یا حتی خواهران خودش ون ازدواج می کردن…حتی توی کتاب اشاره میشه که ویسیروس برادر دنریس تارگرین به خواهرش میگه مه چرا انقدر برای ازدواج با برادرش ریگار ، دیر بدنیا اومده!!!
بنابراین ازدواج استارک یا تارگرین پدیده ی جدیدیه 🙂
این دلیل شما درسته ولی ما ایگان ششم رو داریم که فرزند ایگار و الینا مارتله ولی اونم من جایی نخوندم که رنگ موی حنایی داشته باشه… ولی تئوری شما هم درباره رنگ موی جان میتونه درست باشه. با همه ی این تفاسیر با توجه به اینکه تو این فصل قراره برج لذت و وقایع زمان مرگ لیانا نشون داده بشه، من خودم 90 درصد احتمال میدم تئوری L+R=J درست باشه :))
حالا جان اسنو هم که از مرگ برگشته قطعا هویت خودشو هم بر میگردونه…:) به امید اون قسمت که هویت جان برملا بشه
سلام از دقت دوست خوبمون دانیال ممنونم …درسته منم به طرز نگاه سر داووس شک کردم…اگه دقت کنید توی دو تا عکس زیر می تونید شکل تقریبا واضح گرگ و اژدها رو قبل و بعد از بلند کردن بدن جان اسنو ببینید ….دقت سازندکان در ریزه کاری ها فوق العاده است
http://uupload.ir/files/lidw_001_copy.png
http://uupload.ir/files/ktro_002_copy.png
ممنون دوست عزیز. ولی من بازم هر چی دقت میکنم میبینم باید خیلی با قضاوت قبلی به تصاویر نگاه کنیم تا این دو تا رو تشخیص بدیم که بازم باید کلی ارفاق داد تا گرگ و اژدها دربیاد توش. البته من خودم طرفدار تئوریه R+L=J هستم منتها موهای سیاه جان مشکل این فرضیه است. در کل اگه چنین چیزی درست باشه به احتمال 90 درصد تو این فصل مشخص میشه و شاید این گرگ و اژدها اگه واقعا همینایی باشند که شما میگی، نشونی از درست بودن این فرضیه است.
وقتی جان اسنو روی زمین افتاده بود رد خونش شبیه اژدها بود و وقتی سر داووس رسبد و گفت اسنورو ببرید داخل رد خون زیر بدن جان اسنو شبیه گرگ بود که سر داووس هم تعجب کرد.
والا من که هرچی دقت کردم نتونستم چیزی که شما میگید رو تشخیص بدم. خوشحال میشم یه اسکرین شات از این دو صحنه بگیرید و قسمتهایی که باعث میشه شکل اژدها یا گرگ مشخص بشه رو مشخص کنید. عکس رو جایی آپلود کنید و لینکش رو همین جا قرار بدید.
با تشکر