شبه-نوآوری در بیابان؛ نقد فیلم «Nerve»
سینمای هالیوود در این روزها با بحران ایده رو به رو است. مشکل فقط نبود ایده نیست، به نظر میرسد حتی اگر ایدهای هم پیدا شود، کسی جرأت سرمایهگذاری ندارد و شرکتها ترجیح میدهند همان راه بازسازی، دنبالهسازی، کلیشهسازی و.. را در پیش بگیرند. در این میان، البته هر سال شاهد چند اثر هستیم که سعی میکنند با یک ایده یا نوآوری بخصوص (کوچک یا بزرگ) پا به میدان بگذارند، فیلم «نِرو» یکی از همین آثار است که سعی در خلق یک چیز تازه دارد و در این راه، از همه چیز الهام میگیرد.
فیلم نِرو پایه و اساساش را از روی یک بازی قدیمی ساخته است، یعنی بازی «حقیقت یا جرأت». با این تفاوت که حقیقت را کنار گذاشته و مستقیمأ به جرأت میپردازد. اما فیلم به جای یک استفادهی معمولی از این ایده، میخواهد آن را تبدیل به یک مسئلهی بزرگتر کند تا بعضی از معضلات جامعه کنونی را به تصویر بکشد. در واقع جرأت در این فیلم با اینکه ایدهی اصلیست اما حرف و هدف اصلی اثر نیست. نِرو میخواهد یک نقد اجتماعی بر جامعه باشد، میخواهد از تأثیرات مخرب اینترنت و تکنولوژی بگوید، کمی هم از بخش سیاه ذات انسان مایه بگذارد و در کنار اینها، حتمأ مخاطب را سرگرم هم کند. البته فیلم هرگز به عمق مسائل نمیرود و قصد یا توان این کار را ندارد، هرچند که سرگرمکنندگی یک سوم ابتدایی، کم کم جای خودش را به سیاهی و شومی میدهد تا این پیامهای فیلم برجستهتر شود، اتفاقی که خصوصأ در بخش نهایی بسیار سطحی صورت میگیرد تا فیلم را (ضمن سپاسگذاری از کوششهای سازندگان) چیزی بیشتر از یک اثر سرگرمکننده در نظر نگیریم.
نِرو را «آریل شولمن» و «هنری جوست» ساختهاند که سریال و فیلم «گربه ماهی» را در کارنامه دارند. شولمن و جوست در گربه ماهی نیز دغدغههای مشابهای داشتند، در آن اثر مستند ما با مردی آشنا میشدیم که وارد یک رابطه اینترنتی با یک زن جوان شده است و حال قرار است او را ملاقات کند. با اینکه در اینجا شاهد یک داستان متفاوت (هنوز مرتبط با اینترنت) هستیم، اما مسئلهای همچون «اعتماد» در این اثر هم یافت میشود. البته اینجا بحث تنها اعتماد به فضای مجازی نیست، بلکه اعتماد به خود هم مطرح میشود، شما اگر در موقعیت مشابه قرار بگیرید، چه میکنید؟ آیا تصمیم درست را میگیرید؟ یا به خاطر لذت سیاه خودتان، همان کاری را میکنید که مردم عادی فیلم انجام دادند؟
فیلم با فضای مجازی آغاز میشود، «وی» را مشاهده میکنیم که در این دنیا غرق شده و هرچیزی را هم که بخواهد، همانجا در دسترس دارد، از خواندن اخبار تا گوش دادن به موسیقی و صحبت با دوستان. اما فیلم خیلی زود مخاطب را با «نِرو» آشنا میکند، یک بازی جدید که خیلی زود فراگیر شده و در آن با دو انتخاب رو به رو هستیم. گروه اول، «ناظران» یا «بینندگان»، کسانی هستند که پول میدهند تا کارهای گروه دوم یعنی «بازیکنان» را ببینند. جالب است که تقریبأ هرکسی به این دو گروه بپیوندد، ارضاء میشود. بازیکن برای انجام کارهای غیرمتعارف پول میگیرد (شاید هم چون دوست دارد این کارها را انجام دهد) و به طور کلی لذت میبرد، از سوی دیگر کسی هم که قصد تماشا دارد، با دیدن این کارهای غیرمتعارف، لذت برده و هیجانزده میشود. و خب، مشخصأ این ناظران هر روز چیزهای متفاوتتر، خطرناکتر و بزرگتر میخواهند. این بازیای است که انسان را در موقعیتی قرار میدهد که اخلاق را رها کند، ترسناک جلوه نمیکند؟ اما حتی اگر این فیلم را مضحک بشماریم، هر روز به شکلهای مختلف در فضای مجازی با چنین چیزهایی مواجه نمیشویم؟
نِرو از نظر بصری اثر قابل توجهای است، فیلم از تلفیق دوربین ثابت و روی دست استفاده میکند و خصوصأ در بخش دوربین ثابت، سازندگان تلاش کردهاند از زوایای خاص و غیرکلیشهای استفاده کنند. فیلم از رنگبندیهای شبه-سورئال هم استفاده میکند تا مدرن بودن خودش را بیشتر به رخ بکشد، این برجستگی در سکانسهایی مثل رستوران یا پارکینگ تشدید هم میشوند. شولمن و جوست تلاش کردهاند تا از نظر رنگبندی، فیلم جذابی ارائه دهند و این رنگارنگ بودن فیلم در تلفیق با موسیقی «آپ بیت» و ترکیبی فیلم باعث شده انرژی و هیجان بالایی در فیلم حکمفرما باشد. حتی در دقایقی که مخاطب میداند اتفاق خاصی رخ نخواهد داد، بازهم استفاده درست سازنده از عناصر جانبی باعث شده تا فیلم اُفت ریتم نداشته باشد.
«اما رابرتز» و «دیو فرانکو» نقشهای اصلی فیلم را برعهده دارند. نسبت به فضایی که برای آنها فراهم بوده است، باید گفت توانستهاند تا حدی موفق ظاهر شوند اما شخصیتها دچار مشکل هستند و انگیزههایشان دقیقأ مشخص نیست. برای مثال «سیدنی» که در طول فیلم یک «دختر احمق و جویای نام دانشگاهی» ترسیم شده، در بخش پایانی تبدیل به یک آدم مهربان میشود که حالا ناگهان اهمیت ویژهای برای دوستاش قائل است. یا حتی «وی» که هنوز ده دقیقه از فیلم نگذشته، ناگهان تصمیم میگیرد تمام ترسو بودنهایش را کنار گذاشته و تبدیل به یک آدم جدید شود. دلیلی هم که به مخاطب داده میشود چندان قانع کننده نیست. فیلم با استفاده از تغییر دادن شخصیتهایش، سعی میکند پیچیدگی ایجاد کند و داستان را هرازگاهی به سمت و سوی جدیدی ببرد، گاهی موفق میشود اما در بیشتر مواقع شکست میخورد.
نِرو اشتباهات فراوانی دارد، گاهی بیش از حد با داستاناش سطحی برخورد میکند (مثل بخش هک کردن سرورهای نِرو) و گاهی فریاد میزند که چیزی بیشتر از یک اثر «تین ایجری» نیست (همانند دعوای سیدنی و وی)، سوالات متفاوتی را به وجود میآورد که قادر به پاسخگویی نیست و شخصیتهای داستانیای دارد که ثبات ندارند اما با تمام این مشکلات، تلاش سازندگان برای ساخت یک فیلم با ایدهی نسبتأ تازه، به چالش کشیدن فضای مجازی و ایجاد مباحث مهم انسانی در ابعاد کوچک، قابل تحسین است. نِرو فیلمی نیست که جدی گرفته شود اما شاید بتواند بعضی از مخاطبان را قانع کند کمی در مورد استفاده بهتر از فضای مجازی، فکر کنند یا حداقل به هرچیزی «اعتماد» نکنند.