کوتاه ببینیم؛ قسمت دوم: نفست را حبس کن!
دنیای انیمیشن از آنچیزی که در معمول فکر میکنیم بسیار گستردهتر و پر پیچ و خمتر است و باید بیشتر از این چیزی که هست آن را جدی بگیریم. انیمیشنها به ساختههای دیزنی و پیکسار و دریمورکز و استودیوهای نامدار دیگر ختم نمیشوند و کارتونها دنیای بسیار عمیقی دارند. دیدن انیمیشنهای کوتاهِ خوشساخت و عمیق حتما وقت خیلی کمتری از شما میگیرد اما مفاهیم بسیار بیشتری را میتواند منتقل کند و لذت مشابه را هم به ارمغان بیاورد. پس بد نیست که حداقل هر هفته یک مرتبه به سراغ انیمیشنهای کوتاهِ خوشساخت و تاثیرگذار برویم و یک بار در این چشمه شنا کنیم.
در مجموعه مطالب «کوتاه ببینیم» گیمنیوز قصدمان دقیقا همین است. آشنایی با بهترین آثار انیمیشن کوتاه جهان که شمارشان هم کم نیست و امیدواریم که در درازمدت یک مجموعهی معتبر و قدرتمند از انیشمنهای کوتاه فوقالعاده را به مخاطبین عزیزمان معرفی کرده باشیم. در قسمت دوم به سراغ “Holding Your Breath” رفتهایم.
«آنتونی لوکاس» استرالیایی انیمیشنهای کوتاه موفقی ساخته است و برای فیلم تحسین برانگیز خود با عنوان «اکتشافات جغرافیایی مرموز جسپر مورلو» نامزد دریافت جایزهی اسکار هم شده است. او از سال 1983 مشغول فیلمسازی است و آخرین فیلمش را هم در سال 2008 ساخته است. فیلم Holding Your Breath اگرچه در کسب عناوین و جوایز به اندازهی اثر متاخر این فیلمساز با استعداد توفیق نداشته است، اما حائز اهمیت و قابل بررسی است.
برجستهترین ویژگی این انیمیشن کوتاه، نوع داستانی است که تعریف میکند. قصهی فیلم به یک داستان کوتاه از جیمز جویس شبیه است. یک پارهنوشته از یک نویسندهی تجددگرا که دست به تلفیق عناصر میزند و قصد دارد شیوههای قبل از خودش را چنان به کار بگیرد که هیچکس دیگر نمیتواند. از این رو نقدِ چنین داستان و روایت منحصر به فرد شدهای هم کار ساده و آنچنان درستی نیست و باید برای پیدا کردنِ درک درستی از آنچه به تصویر کشیده میشود، تنها ساز و کار به وجود آمدن آن را متصور شد. با اینحال، روایت فیلم به اندازهی کافی متقن به نظر نمیرسد و نمیشود از متن به ناخودآگاه نویسنده نفوذ کرد.
جدای از اینها، تعریف و تلاش برای تفسیر داستانِ این فیلم کوتاه منطقی و عقلانی به نظر نمیرسد چرا که لذتِ برخورد با متن و شنیدن صدای راوی و بعد تلاش برای کشفِ ارتباطِ ناهمگن اجزای داستان با هم، از تماشاگر سلب میشود.
در بعد تصویری این انیمیشن خاص و غریب است. از متدِ تصویرگری سیلوئت (ضد نور) گرفته تا حرکات استاپ موشن و شکستگیهایی که در تصویر به وجود میآید. مکثهای به جایی که در حرکت شخصیتها داده میشود و ضمن آن حرکتهای درست دوربین در کنار هم باعث شکست در پیوستگی میشود و به خوبی همان الگوی حاضر در متن را تکرار میکند. این در حالی است که معمولا در اینگونه آثار تلاش میشود تا هماهنگی نسبی بین فرم و محتوا وجود داشته باشد، اما در نگاه اول در این فیلم به نظر میرسد که اینچنین نیست. در حالی که در کارکرد، دقیقا همین اتفاق میافتد. با اینکه بینظمی و عدم هماهنگی نسبی در اثر مشاهده میشود، بعد از دقتِ عمیقتر تماشاگر متوجه میشود که در همین بینظمی یک نظم ظریف وجود دارد و هماهنگی ناب و منحصر به فردی به وجود آمده است که در متن و تصویر، یک نوع نگاه را مشاهده میکنیم و این فوقالعاده ارزشمند است.
در تصویر آنچه ما مشاهده میکنیم دو نوع پیرامون متفاوت است که با هم تلفیق شدهاند. نماهای عمدتا ثابتِ فیلم، بافتِ صنعتی و ماشینی را نشان میدهند و نگاه اکسپرسیونیستی دارند، در حالی که در نماهای پویا و محلِ حادثهخیز فیلم، به یک فضای طبیعی با نگاه کاملا رمانتیک میرسیم. این ترکیبِ بدیع در این فیلم خیلی خوب ساخته شده است و حداقل از نظر حسی، با مخاطب ارتباط برقرار میکند و بیرون نمیزند.
فیلم آقای لوکاس در سال 2002 نامزد دریافت جایزهی جشنوارهی فیلم کن شده و یکی از بهترین انیمیشنهای کوتاهی است که میتوان تماشا و تحلیل کرد. در ادامه این فیلم را تماشا کنید: