چند جملهی کلیدی از تیجیسی 2018 را کنار هم قرار میدهم تا پازل چند هزار تکهی این رویداد مهم که برای دومین سال پیاپی با موفقیت به انجام رسیده و مایهی امیدواری جوانان حاضر در صنعت گیم ایران شده است پیش چشمم تکمیل شود. هنوز هم با پلک زدن، دو روزِ سریع و شلوغ و پرهیاهو و پر انرژی دواندوان مرور میشود و هیچ چیزی از قلم نمیافتد. شاید چهرهی مغموم کسانی که متولیان صنعت جا گذاشتند، یا چهرهی عصبانی آقای بازیساز و تمام ناگفتههای جوانترها. من میمانم و جنب و جوش دوستان و همکاران، ساعتی که به شب نزدیک میشود و هزار کارِ نکرده که قرار نیست به این زودیها انگار… راه درازی مانده است.
حالا اولین جمله به یادم میآید، علی فخار، مدیر روابط عمومی بنیاد و همچنین رویداد تیجیسی گفت: «پیدا بود که رویداد به بلوغ رسیده است.» و من تایید کردم. بلوغی از چه جنس؟ از اینکه بازیسازان متوقع شدهاند به واقعیتی که میتواند برایشان ممکن باشد. به اینکه در پی قرارداد بستن و خارج رفتن نباشند، به فکر فروشِ بازیِ خوبِ متوسطِ در اشل جهانیشان نباشند. به این فکر کنند که یک روزنهای هست برای مطرح شدن، برای شناخته شدن، برای ارتباط گرفتن با بازار خارج، برای رخنه کردن، آهسته آهسته در بطنِ صنعت غربی. من همین را نشانهی بلوغ میبینم. جملهی کلیدی بعدی را انگار پییِر -که دوان دوان به دنبال او میگشتم- در مراسم اختتامیه گفته و من از سر شوق و شاید خستگی به آن توجه نکردهام: «دو هزار ملاقات در این دو روز برگزار شد».
حالا قرار است این درختِ به ظاهر بالغ شده چه باری دهد؟ شناسایی اشتباهاتِ دامنگیر و پرهیز از ارتکاب آنها میتواند مهمترین دستآوردِ تجاری تیجیسی 2018 باشد. اینجا ایران است. هیچ ابلهی نمیتواند به شما بگوید که همه چیز عادی است و شما میتوانید با همهی دنیا با خیال راحت معامله کنید. این خبرها نیست. یک آدرسِ ایران در فرم حساب بانکی شما میتواند دلارهایتان را در یک قارهی دیگر محبوس کند و هیچکجا هم قادر به حل ماجرا نیست. این دو روز، مهمتر از همهی مباحث فنی و هنری و تهیه و تولید بازی که فکرش را کنید، باید از این جزئیاتِ مراوده با خارجیها یاد گرفته باشید. اینکه چه نگرشی در پشت حرفهای آنها هست. جملهی کلیدی بعدی را ملیسا کنسلیه در ذهن من باقی گذاشته است: «در ایران جوانها حرف اول را میزنند». و این بازار متعلق به جوانان است. و آنها فقط چند قدم تا یادگیری همهی چم و خمها فاصله دارند و تیجیسی بهترین مسیر برای این کار. تا فردا که قرار باشد به گیمکانکشن و گیمزکام و جیدیسی و جای دیگر بروند و قرارداد نهایی را با ناشرهای بزرگ امضا کنند، فرصتِ زیادی برای آزمون و خطا نیست که تازه هدر برود. باید همینجا همهی مشکلات رفع و رجوع شود.
تیجیسی 2018 محفل بزرگِ بازیسازان ایران بود. جملهی کلیدی بعدی متعلق به مردِ خاکستری مایل به سیاهِ این روزهای گیم ایران است که با کلاهِ نقابدار و کتانیهای آبی سری به رویداد زد و گفت: «تیجیسی یک رویداد آموزشی گرانقیمت است» و رفت. همین یک جمله را میشود به هزار گره پیچ و تاب داد و به هزار روش چرخاند اما اصل موضوع راست است. آنچه میشود از تیجیسی فرا گرفت، بسیار است، با تنوع بالا و البته قیمت زیاد. این بار هم استقبال از بخش آموزشی همایش بسیار بود و این یعنی مسیر درست. این بخش دیگری از بلوغ برگزاری همایش است.
تمام متن و حاشیهی تیجیسی 2018 به کنار، باید به این برگزاری منظم افتخار کرد و به برگزارکنندگان موفق آن دستمریزاد گفت. باید یک بار دیگر قدردان زحماتی بود که برای تبدیل شدن ایران به قطب بازیسازی منطقه خالصانه شکل گرفتند. باید نگاهی به رویکردِ حرفهای همهی آن کسانی انداخت که باور داشته و دارند که برگزاری این رویداد به نفع این کشور و صنعت است. صدها برند خارجی را به ایران بیاوری، همهی آنها را مدیریت کنی، برایشان تدارکات ویژه ببینی و میزبان خوبی باشی و استفادهی کافی از آنها ببری و در آخر با رضایت خاطر از آنها خداحافظی کنی. جملهی بعدی تکراری است: «اگر باز هم دعوت شوم، چرا که نه!» این را قریب به اتفاق خارجیها در پاسخ به این سوال که آیا سال بعد هم در تیجیسی حضور خواهید داشت میگفتند.
و بعد دعوایی بر سر ایران. چه چیزی بهتر از اینکه شما که هر روز در رسانهها و شبکههای مختلف میبینید چهرهی غیرواقع و ناسالمی از ایران است که با شکسته شدن دیوار پنجم تصحیح میشود. وقتی میبینید که هر کدام از میهمانان این رویداد بالقوه لب به تمجید و تشکر از مهماننوازی و خونگرمی و استقبال خوب ایرانیها میکنند، بار فرهنگی قصه بیشتر نمیشود؟ مگر نه اینکه بازیهای ویدئویی یکی از ارکان نظام فرهنگی هر جامعهای هستند و در کشور ما هم؟ پس این که بازیسازان و رسانههای مرتبط بشوند سفیرِ آشتی فرهنگی هیچ بد نیست. با ایرانِ واقعیتر و ملموستر، با مردمِ مهربان و مهماننواز و البته کمی غریب پرست، با همهی ظرفیتهای یک صنعتِ کلاسبالا و پر امید و جوان، تیجیسی 2018 یک گاه دیگر در راستای شناساندن چهرهی بهتری از ایران و ایرانی به دیگر مردم جهان بود.
اما این اول راه است. تیجیسی میتواند به یک پروژهی ناامیدسازی بزرگ و مهلک تبدیل شود. اینکه در اختتامیهی امسال از برندهی بهترین بازیِ سال گذشته، مهدی بهرامی خبری نیست. اینکه او را یک بار در دو روز میبینیم با چهرهای مغموم، شاید سرخورده و بدون فرصتی برای ابراز. اینکه بنیاد نشان داده به عنوان متولی این صنعت، یک ارادهی قوی برای برخورد مساوی با همهی بازیسازان ندارد و به عمد یا غیر عمد عدهای را به خود نزدیک میکند و بعد از گذشتن تاریخ مصرف آنها را به دستِ باد میسپارد. اگر مهدی بهرامی که صادقانه به دنبال وصول چکِ بزرگِ بنیاد برای حمایت از بازی خلاقانهی تیجیسی اول بوده حالا دور از هیاهو به کار خود میپردازد، اگر امیرحسین فصیحی به هنگام تماشای پیچفست افتتاحیهی رویداد به وضوح کظم غیض میکند، و اگرهای دیگر، نشانهی آغاز به عمد یا سهو پروژهی ناامیدسازی جوانان بازیساز نیست، باید پاسخی گرفت از آنهایی که مسئولیتِ پاسخگویی دارند.
این اول راه است. تیجیسی هدفِ مهمتری دارد. مسیرِ همواری نیست، اما هر بار هموارتر میشود. هر بار، بزرگتر و موفقتر میشود و باید ضمن ارائهی رویکرد درست برای ادامه، به صنعت کوچکِ بازیسازی که اولویت آخرِ حوزهی فرهنگی است که خود اولویت آخرِ دولت است پر و بالی از جنسِ رفاقت، رقابت و نقدِ صحیح و هوشمندانه داد. تیجیسی هر بار باید دیباگ شود تا نیروی شاداب آن تحلیل نرود و همینطور سر پا بماند. پر جمعیت، پر هیجان، پر از هیاهو و مدیرِ بنیادی که بالاخره میتواند دست وزیر را بگیرد و به نمایشگاه بکشاند و به او یادآور شود که بازی، رسانه و صنعت مهمی است و بازیسازان، زندگی دارند و زندهاند به امید. به نشان دادنِ روی خوش و حمایتهای عمدتا مالی.
گزارشِ کامل تیجیسی 2018 را از بنیاد ملی بازیهای رایانهای ایران انتظار داریم. اینکه تیجیسی در رسیدن به اهداف خود چقدر موفق بوده است، مسئلهی مهمی است که در رسانهها به آن میپردازیم، اما اینکه آمارِ اثباتگر این موفقیت یا شکست در دست باشد، منوط به گزارش بنیاد است.
«دو هزار ملاقات در این دو روز برگزار شد» ؟؟؟
اگر کل رویداد را 30 ساعت (12 ساعت روز اول و 12 ساعت روز دوم به علاوه چند ساعت اضافه) در نظر بگیریم یعنی هر ساعت 67 ملاقات برای 25 شرکت کننده ایرانی ! یعنی هر شرکت ایرانی در هر ساعت 2.5 جلسه ! و این یک رکورد عجیب و غریب و بسیار خوب است !!!
مگر اینکه مثل آقای رییس جمهور که 200.000 فرصت شغلی توسط وزارت ارتباطات را 2.000.000 فرصت شغلی خواندند این آقا هم 200 قرار ملاقات رو 2.000 قرار ملاقات خونده باشه !!!!
حالا منتظر آمارهای رسمی بنیاد خواهیم ماند تا ببینیم چه گلی به سرمان زده اند ! 2.000 ملاقات در دو نیم روز ؟!؟! !!!!! ؟؟؟؟؟